1 00:01:07,173 --> 00:01:09,073 ارتش وونينگجون به ما حمله کرده 2 00:01:09,142 --> 00:01:10,473 شما بايد همين الان از اينجا بريد 3 00:02:45,505 --> 00:02:46,733 ... بانوي من 4 00:02:50,210 --> 00:02:52,906 بانوي من از اين طرف 5 00:04:37,383 --> 00:04:39,112 ما نميتونيم اردوگاه يي-سادو روپيدا کنيم 6 00:04:39,285 --> 00:04:44,746 ، به گفته سربازاش اون افرادشو به بي-ژو منتقل کرده 7 00:04:46,926 --> 00:04:49,895 يک تيم تعقيب تشکيل بديد چرا ؟ 8 00:04:50,296 --> 00:04:52,594 من يام-مون و بامو جانگ-هوا رو ديدم 9 00:04:52,932 --> 00:04:53,956 چي ؟ 10 00:04:54,133 --> 00:04:58,866 يام-مون بانو جانگ هوا رو به بيرون از اردوگاه برد 11 00:04:59,472 --> 00:05:01,406 من بايد برم دنبالشون 12 00:05:02,208 --> 00:05:04,073 ولي تو نمي دوني که اونها کجا ميرن 13 00:05:04,243 --> 00:05:08,111 اونها فقط ميتونن به بندر يوسان برن 14 00:05:08,548 --> 00:05:10,140 يک تيم تعقيب تشکيل بديد 15 00:05:10,316 --> 00:05:11,908 گونگ-بوک حالا 16 00:05:20,293 --> 00:05:23,592 بندر يوسان هنوز در اختيار افراد يي-سادو هست 17 00:05:23,696 --> 00:05:27,325 شما ميتونيد در خطر بيافتيد اگه با عجله اقدام کنيد 18 00:05:28,768 --> 00:05:33,933 ، من ميدونم چه احساسي داري اما بايد آروم باشي 19 00:05:34,240 --> 00:05:35,764 نگران نباش 20 00:06:13,212 --> 00:06:14,611 بريد کنار 21 00:07:56,549 --> 00:07:59,814 خونريزي شما خيلي زياده ما اول بايد خونريزي رو بند بياريم 22 00:08:00,887 --> 00:08:02,514 بسيار خوب 23 00:08:03,022 --> 00:08:06,788 نگران من نباش تو بايد بدون من به راحت ادامه بدي 24 00:08:08,928 --> 00:08:10,725 به بندر يوسان برو 25 00:08:11,164 --> 00:08:14,691 اگه شما به محل اولين زمين دار بري 26 00:08:15,201 --> 00:08:17,795 ارباب منتظر شماست 27 00:08:30,716 --> 00:08:32,308 چي شده ؟ 28 00:08:32,485 --> 00:08:35,386 ما زير حمله فرمانده ي ارتش پينگ-لو-زي-کينگ بوديم 29 00:08:35,688 --> 00:08:37,679 همراهش يه زن نبود ؟ 30 00:08:37,857 --> 00:08:41,054 بله . اون يه شمشير زن فوق العاده بود 31 00:08:41,561 --> 00:08:43,358 اون بايد يام-مون باشه 32 00:08:43,696 --> 00:08:45,630 از کجا ميرفت ؟ 33 00:08:45,798 --> 00:08:48,232 من فکر ميکنم به سمت بندر يوسان ميرفت 34 00:08:48,434 --> 00:08:49,628 بريم 35 00:09:25,137 --> 00:09:26,661 تو بايد الان بري 36 00:09:29,408 --> 00:09:34,846 ، اگه من بايد به بندر يوسان برم با تو خواهم رفت 37 00:09:39,385 --> 00:09:41,683 فرمانده جانگ ، تو و من رو با هم ديده 38 00:09:41,854 --> 00:09:43,845 اون بايد دنبال ما اومده باشه 39 00:09:44,190 --> 00:09:47,921 اگه ما از اين مسير بريم به دام مي افتيم 40 00:09:49,629 --> 00:09:54,396 من نميذارم اون تو رو جلوي چشماي من بگيره 41 00:09:57,770 --> 00:10:01,831 آرزو ميکني که بياد و نجاتت بده ؟ 42 00:10:04,610 --> 00:10:07,238 هرگز اين اتفاق نمي افته 43 00:10:08,714 --> 00:10:14,448 اگه من بايد در حال فرار بميرم ، اول اونو خواهم کشت 44 00:10:14,920 --> 00:10:16,785 اينکارو نکن 45 00:10:17,890 --> 00:10:20,484 چرا طلب مرگ ميکني ؟ 46 00:10:24,063 --> 00:10:28,864 من فرمانده جانگ رو فراموش خواهم کرد من اونو فراموش خواهم کرد 47 00:10:30,303 --> 00:10:34,296 لطفا با من اينجا رو ترک کن 48 00:10:34,674 --> 00:10:37,973 چقدر زمان بايد بگذره که تو فرمانده جانگ رو فراموش کني 49 00:10:39,545 --> 00:10:45,415 بانوي من ... شما اونو تا لحظه مرگ فراموش نخواهيد کرد 50 00:10:47,053 --> 00:10:48,850 ... دونستن اينکه 51 00:10:51,023 --> 00:10:54,754 ... سرنوشت من تلاش سختي هست براي بدست آوردن شما 52 00:10:56,395 --> 00:10:59,387 باعث تاسف من به سرنوشتم ميشه من نميتونم اونو ببخشم 53 00:11:01,801 --> 00:11:03,166 سرپرست 54 00:11:03,336 --> 00:11:08,000 اگه بخوايد اينجا رو ترک کنيد و به طرف فرمانده جانگ بريد 55 00:11:08,774 --> 00:11:11,038 من نميتونم جلوي شما رو بگيرم 56 00:11:11,210 --> 00:11:15,806 شما به عنوان تاجر به افراد پينگ-لو-زي-کينگ کمک کرديد 57 00:11:16,916 --> 00:11:19,578 حتي اگر فرمانده جانگ سعي کنه از شما حمايت کنه 58 00:11:20,086 --> 00:11:22,987 شما به سلامت خارج نخواهيد شد 59 00:11:25,024 --> 00:11:26,924 به بندر يوسان بريد 60 00:11:33,766 --> 00:11:36,599 اگه ما الان از هم جدا بشيم ديگه نميتونيم همديگه رو ببينيم 61 00:11:38,204 --> 00:11:40,570 من تا مرگم منتظر خواهم بود 62 00:11:43,642 --> 00:11:49,046 لطفا بخش کوچکي از قلبتون رو به من بديد 63 00:12:59,151 --> 00:13:00,277 گونگ-بوک 64 00:13:02,588 --> 00:13:06,547 ! يون 65 00:14:26,272 --> 00:14:29,435 چقدر زمان بايد بگذره که فرمانده جانگ رو فراموش کنيد ؟ 66 00:14:32,211 --> 00:14:38,241 بانوي من ... شما تا لحظه مرگ اونو فراموش نخواهيد کرد 67 00:14:40,185 --> 00:14:42,016 ... دونستن اينکه 68 00:14:42,888 --> 00:14:46,915 ... سرنوشت من تلاش سختي هست براي بدست آوردن شما 69 00:14:48,928 --> 00:14:51,362 باعث تاسف من به سرنوشتم ميشه من نميتونم اونو ببخشم 70 00:18:09,561 --> 00:18:11,529 ! ارباب 71 00:18:16,802 --> 00:18:18,292 چي شده ؟ 72 00:18:18,537 --> 00:18:20,437 ارتش وونينگجو به اردوگاه يي-سادو حمله کرد 73 00:18:20,606 --> 00:18:22,574 کمي بعد از اينکه ما اونجا رو ترک کرديم 74 00:18:23,342 --> 00:18:25,640 اونها به کمپ اصلي حمله کردن ؟ 75 00:18:25,811 --> 00:18:30,111 اونها کمپ رو تو يه حمله غافلگير کننده گرفتند ضربه نابود کننده اي وارد کردن 76 00:18:32,184 --> 00:18:34,618 ... فرمانده هنوز نيومده 77 00:18:34,787 --> 00:18:37,221 براش اتفاقي بايد افتاده باشه 78 00:18:37,389 --> 00:18:41,155 منظورت چيه ؟ ميخواي بگي مرده ؟ 79 00:18:41,326 --> 00:18:43,055 ...اگه کمپ اصلي نابود شده 80 00:18:43,395 --> 00:18:45,920 بندر يوسان هرلحظه ممکنه بدست دشمن بيفته 81 00:18:46,031 --> 00:18:47,692 ما بايد از اينجا بريم 82 00:18:49,301 --> 00:18:52,361 ما صبر ميکنيم ! ارباب 83 00:18:53,372 --> 00:18:57,331 ما صبر مي کنيم تا يام-مون برسه 84 00:19:15,227 --> 00:19:16,819 گونگ-بوک 85 00:19:18,197 --> 00:19:21,564 بيا برگرديم عقب ما نميتونيم براي هميشه اينجا بمونيم 86 00:19:22,768 --> 00:19:24,895 يام-مون حالا ديگه مرده 87 00:19:25,737 --> 00:19:28,797 اگه بانو جانگ-هوا زنده باشه پيش تو برميگرده 88 00:20:54,993 --> 00:20:58,827 ما ميتونيم صد روز منتظر بمونيم ولي يه مرد مرده نميتونه بياد 89 00:20:59,831 --> 00:21:02,823 فکر ميکني فرمانده مرده ؟ 90 00:21:03,101 --> 00:21:06,696 ، اگه اون زنده بود تا حالا بايد ميرسيد 91 00:21:06,872 --> 00:21:11,502 ، اگه ارتش وونينگجون دنبال ما بايد ما همه مون مرده به حساب ميايم 92 00:21:11,576 --> 00:21:13,874 اينجا چه کار مي کني ؟ 93 00:21:14,212 --> 00:21:19,206 ارباب يي داره به خاطر قضاوت اشتباهش ، در سن پيري رنج ميبره 94 00:21:19,484 --> 00:21:23,318 اون پيره که چي ؟ 95 00:21:24,089 --> 00:21:27,388 ما بعد از اون بايد درستکار بشيم 96 00:21:27,759 --> 00:21:30,728 چان-تاء ، ما بايد فرار کنيم ؟ 97 00:21:31,563 --> 00:21:33,258 و کجا بريم ؟ 98 00:21:33,432 --> 00:21:38,631 ما الان نميتونيم در چين بمونيم ما بايد به شيلا برگرديم 99 00:21:40,806 --> 00:21:45,402 من هر جا که تو بري ميام 100 00:21:47,946 --> 00:21:50,676 تو يه همراه با وفا هستي 101 00:21:51,984 --> 00:21:56,250 بيا يه پيک بزنيم متشکرم 102 00:22:01,426 --> 00:22:02,859 چي ؟ 103 00:22:11,503 --> 00:22:14,495 فر .. فرمانده ! فرمانده 104 00:22:28,887 --> 00:22:30,878 ! فرمانده 105 00:23:17,969 --> 00:23:20,233 شما بيدار هستيد ؟ 106 00:23:30,248 --> 00:23:32,978 بانو جانگ-هوا کجاست ؟ 107 00:23:37,055 --> 00:23:39,683 اون نيومد 108 00:23:55,907 --> 00:23:57,238 ! کشتي رو برگردونيد 109 00:23:58,076 --> 00:23:59,976 ما نميتونيم اين کار رو بکنيم 110 00:24:01,680 --> 00:24:04,877 ! سرپرست جانگ ! منو ببخشيد 111 00:24:09,454 --> 00:24:11,888 ميخواي کشتي رو برگردوني که چي بشه ؟ 112 00:24:12,290 --> 00:24:13,757 ارباب 113 00:24:14,025 --> 00:24:16,357 ، اگه هم اون در حال اومدن بود زودتر از اينها بايد ميرسيد 114 00:24:16,761 --> 00:24:19,958 ،حتي اگه برگرديد ما نميتونيم نجاتش بديم 115 00:24:20,365 --> 00:24:21,764 ارباب 116 00:24:22,901 --> 00:24:25,836 ما همه چيز رو از دست ميديم و به سمت دريا رانده ميشيم 117 00:24:26,004 --> 00:24:28,370 هنوز ميخواي زندگي تو بخاطر يک دختر دور بريزي ؟ 118 00:24:31,676 --> 00:24:35,043 بيشتر از اين منو مايوس نکن 119 00:25:46,751 --> 00:25:48,241 فرمانده جانگ 120 00:25:52,424 --> 00:25:56,258 ما يي-سادو رو گرفتيم 121 00:26:16,248 --> 00:26:18,580 بازش کنيد بله قربان 122 00:26:29,027 --> 00:26:32,588 من جانگ بو هستم, فرمانده دوم ارتش وونينگجو 123 00:26:33,064 --> 00:26:34,827 لطفا بي احترامي ما رو ببخشيد 124 00:26:38,570 --> 00:26:41,562 ايشون رو به چادر اسکورت کنيد بله قربان 125 00:26:46,878 --> 00:26:50,712 چه کار داري ميکني ؟ فرمانده جانگ درست ميگه 126 00:26:50,982 --> 00:26:53,883 ما بايد به فرمانده دشمن احترام بذاريم 127 00:26:54,119 --> 00:26:56,587 يک پيام به اردوگاه وونينگجون بفرستيد 128 00:26:56,821 --> 00:26:58,152 بسيار خوب 129 00:27:07,999 --> 00:27:12,663 فرمانده وونينگجون بزودي اينجا خواهد بود براي برگردوندن شما 130 00:27:13,672 --> 00:27:16,800 شما محاصره ما رو در کانال بزرگ شکستي 131 00:27:16,975 --> 00:27:19,876 و آذوغه رو به چان-آن رسوندي 132 00:27:20,312 --> 00:27:23,509 يه تاجر کي يه سرباز شد ؟ 133 00:27:23,748 --> 00:27:26,717 وقتي جنگ شروع شد محافظان گروههاي تجاري 134 00:27:26,818 --> 00:27:30,413 تحت فرماندهي امپراطور به عنوان سرباز اعزام شدن 135 00:27:30,689 --> 00:27:33,681 ، پس به اين دليل بود که تو 136 00:27:33,858 --> 00:27:36,952 مردي از شيلا, سرباز امپراتور تانگ شدي ؟ 137 00:27:37,228 --> 00:27:41,722 من قصدم شرکت در اين جنگ نبود 138 00:27:42,567 --> 00:27:44,194 ... من فقط مي جنگم براي امنيت 139 00:27:44,269 --> 00:27:46,294 گروه تجاريمون و مردم شيلا در چين 140 00:27:46,604 --> 00:27:49,835 من براي موفقيت و افتخار شخصي نمي جنگم 141 00:27:51,843 --> 00:27:54,505 ... امنيت مردم شيلا در چين 142 00:27:55,914 --> 00:27:59,611 ميفهمي که تو چکار کردي 143 00:27:59,784 --> 00:28:01,911 به نام اين دليل گمراه کننده ؟ 144 00:28:03,655 --> 00:28:07,921 من از نسل برکنار شده کو-گوريو هستم 145 00:28:08,326 --> 00:28:12,854 فکر ميکني چرا ما به زبان مشترک صحبت مبکنيم 146 00:28:13,631 --> 00:28:16,964 علتش اينه که ما از يک خونيم 147 00:28:17,135 --> 00:28:21,162 چرا شمشيرتو به سمت همخونت نشونه گرفتي ؟ 148 00:28:22,941 --> 00:28:26,968 تو علت هاي بزرگتر رو، به خاطر چيزاي ناچيز نديدي 149 00:28:27,479 --> 00:28:30,073 چيزي که تو امنيت مردم شيلا در چين اسم ميذاري 150 00:28:30,749 --> 00:28:36,016 حکومت تانگ منو خيانتکار ناميد 151 00:28:37,188 --> 00:28:39,782 ولي من يه خيانتکار نيستم 152 00:28:40,291 --> 00:28:42,987 اين سرزمين متعلق به کو-گوريوست 153 00:28:43,294 --> 00:28:46,661 و من فقط تلاش ميکنم سرزمين خودمونو پس بگيرم 154 00:28:46,831 --> 00:28:49,265 از وقتي که تو به خدمت تانگ در اومدي 155 00:28:49,334 --> 00:28:51,802 مانع هدف بزرگي من شدي؟ 156 00:28:55,740 --> 00:28:58,402 به دقت به من گوش کن 157 00:29:00,712 --> 00:29:04,204 مهم نيست که تو ادعا ميکني چقدر هدفت بزرگه 158 00:29:04,883 --> 00:29:07,545 تو فقط سگ حکومت تانگ هستي 159 00:29:08,153 --> 00:29:15,252 خوب فکر کن که براي کي داري واق واق ميکني 160 00:29:29,774 --> 00:29:31,401 بسيار خوب 161 00:29:31,643 --> 00:29:35,374 ما بايد يي-سادو رو به چانگ-آن ببريم 162 00:29:37,015 --> 00:29:39,279 ببريدش 163 00:30:09,647 --> 00:30:12,548 خوب به من گوش کن 164 00:30:13,284 --> 00:30:16,344 مهم نيست که تو ادعا ميکني چقدر هدفت بزرگه 165 00:30:16,521 --> 00:30:19,490 تو فقط سگ حکومت تانگ هستي 166 00:30:20,825 --> 00:30:26,627 خوب فکر کن که براي کي داري واق واق ميکني 167 00:30:44,749 --> 00:30:48,879 اين جنگ به خوبي به پايان رسيد 168 00:30:49,721 --> 00:30:53,680 تو خدمت بزرگي به حکومت تانگ کردي 169 00:30:54,292 --> 00:31:00,424 حومت تانگ نميتونه تجار شيلا رو بيش از اين ناديده بگيره 170 00:31:01,466 --> 00:31:05,027 خوب بود آقايون ، کارتون خوب بود 171 00:31:05,470 --> 00:31:10,169 من خوشحالم که ميبينم شما به سلامت برگشتيد 172 00:31:12,243 --> 00:31:18,182 ما جنگ رو از آن خودمون کرديم ولي چيزهاي زيادي رو از دست داديم 173 00:31:19,050 --> 00:31:23,487 ما بايد در کمترين زمان ممکن تجارتمون رو دوباره احيا کنيم 174 00:31:23,821 --> 00:31:24,981 بله ارباب 175 00:31:25,156 --> 00:31:27,989 ... براي ستايش کار سختت 176 00:31:28,359 --> 00:31:30,987 به افتخارت يه مهماني ترتيب دادم 177 00:31:31,563 --> 00:31:34,828 بسيار بنوشيد و فراوان استراحت کنيد 178 00:31:32,566 --> 00:31:34,295 متشکرم ارباب 179 00:32:31,325 --> 00:32:34,260 بانوي من ، منم ، ها-جين 180 00:32:35,262 --> 00:32:36,957 بيا تو 181 00:32:46,240 --> 00:32:47,764 لطفا بشين 182 00:32:55,115 --> 00:32:58,175 فرمانده جانگ خوب به نظر نمياد 183 00:32:58,819 --> 00:33:01,185 چيزي شده ؟ 184 00:33:01,956 --> 00:33:03,617 ... خوب 185 00:33:05,259 --> 00:33:06,851 لطفا به من بگو 186 00:33:07,795 --> 00:33:10,821 ميدوني فرمانده جانگ چطوري زنده برگشت 187 00:33:11,899 --> 00:33:18,361 بعد از اينکه براي نجات شما بدست افراد پينگ-لو-زي-کينگ دستگير شد؟ 188 00:33:20,140 --> 00:33:24,338 بانو جانگ-هوا به خاطرش در کمپ يي-سادو باقي موند 189 00:33:25,245 --> 00:33:28,703 بنو جانگ-هوا تصميم گرفت همسر يام-مون بشه 190 00:33:29,116 --> 00:33:31,778 در عوض زندگيش 191 00:33:34,154 --> 00:33:37,385 بنو جانگ-هوا در کمپ يي-سادو باقي موند 192 00:33:37,491 --> 00:33:39,049 از اون به بعد به عنوان تاجر ارتش 193 00:33:39,326 --> 00:33:44,423 و فرمانده جانگ اونو در حمله آخرش به اردوگاه پيدا کرد 194 00:33:45,566 --> 00:33:48,467 ولي سرپرست يام-مون با بانو جانگ-هوا فرار کرد 195 00:33:48,635 --> 00:33:53,902 فرمانده جانگ و من تعقيبشون کرديم ولي پيداش نکرديم 196 00:33:57,678 --> 00:34:00,408 اون درست جلوي چشماي ما گم شد 197 00:34:01,982 --> 00:34:04,416 اون بايد خيلي آشفته باشه 198 00:34:09,156 --> 00:34:14,093 بعدش اون مرد ؟ ... کي ميدونه 199 00:34:14,895 --> 00:34:19,628 فرمانده جانگ و بانو جانگ-هوا سرنوشت تيره بختي دارن 200 00:34:20,234 --> 00:34:22,566 اونها هميشه سر دو راهي هستن 201 00:34:23,037 --> 00:34:27,269 مثل اتفاقي که براي بانو چاء-ريونگ اتفاق افتاد 202 00:34:28,542 --> 00:34:29,668 درباره چي صحبت مي کني ؟ 203 00:34:29,843 --> 00:34:31,401 شما نميدونيد ؟ 204 00:34:31,912 --> 00:34:36,815 بانو چاء-ريونگ به فرمانده جانگ علاقمند بود 205 00:34:38,052 --> 00:34:42,011 ... آره ، من يه چيزايي حس کردم ، ولي 206 00:34:42,456 --> 00:34:46,187 مطمئني ؟ بله من مطمئن هستم 207 00:34:46,627 --> 00:34:51,326 چقدر عشق يه نفر يه ديگري پيچيده هست ؟ 208 00:34:51,965 --> 00:34:54,365 من از چيزاي پيچيده متنفرم 209 00:34:55,369 --> 00:34:58,861 فراموش نکن من شبيه فرمانده جانگ نيستم 210 00:34:59,206 --> 00:35:03,040 اگه تو منو رنج بدي ، رابطمون تمومه ، فهميدي ؟ 211 00:35:05,746 --> 00:35:07,611 چرا به من جواب نميدي ؟ 212 00:35:08,048 --> 00:35:13,748 ولي من هر روز به خاطر تو دلواپس بودم 213 00:35:14,188 --> 00:35:17,089 چرا ؟ چکار بايد مي کردم ؟ 214 00:35:17,257 --> 00:35:20,920 اين خيلي طبيعي هست که دلواپس کسي بشي وقتي عاشق هستي 215 00:35:21,595 --> 00:35:28,433 چطور ميتوني به اين عشق بگي بدون همچين احساسي؟ 216 00:35:35,242 --> 00:35:40,908 من خيلي ... آشفته هستم 217 00:35:42,616 --> 00:35:44,641 چقدر ؟ 218 00:35:46,386 --> 00:35:49,253 خيلي 219 00:35:50,090 --> 00:35:54,652 -چقدر زياد (يه گندشو ...( بزرگ 220 00:36:05,305 --> 00:36:08,433 خوب ، خوبه 221 00:36:31,064 --> 00:36:32,691 شما ما رو صدا کردين ؟ 222 00:36:32,866 --> 00:36:35,027 جي-دو-شي شما رو به خاطر خدمت صادقانتون ستايش کرد 223 00:36:35,202 --> 00:36:38,035 و شما رو به عنوان فرمانده ارتش وونينگجو منصوب کرد 224 00:36:40,741 --> 00:36:45,201 به قصر جيانگ-سو برو و فرماندهي رو بدست بگير 225 00:36:49,550 --> 00:36:53,919 من اين فرماندهي رو قبول نمي کنم 226 00:36:56,823 --> 00:36:59,451 گونگ-بوک ، چي ميگي ؟ 227 00:36:59,693 --> 00:37:01,820 جي-دو-شي نظر خوبي به مهارت هاي تو داره 228 00:37:01,995 --> 00:37:05,123 و به عنوان مردي از شيلا بهت احترام زيادي داد 229 00:37:05,299 --> 00:37:09,929 وحالا تو اونو رد ميکني ؟ 230 00:37:15,709 --> 00:37:18,177 تو چي داري ميگي ؟ 231 00:37:18,478 --> 00:37:20,912 فرمانده ارتش وونينگجو ؟ 232 00:37:21,081 --> 00:37:24,346 اين پستي هست که يه مرد چيني به سادگي نميتونه اونو بدست بياره 233 00:37:25,586 --> 00:37:29,215 چرا ميگي نه وقتي موفقيتت ضمانت شده هست ؟ 234 00:37:29,823 --> 00:37:31,415 من دوست ندارم مقام پيدا کنم 235 00:37:32,059 --> 00:37:38,055 ارباب سول ، چيزي بگيد اون داره به بخت خودش لگد ميزنه 236 00:37:39,399 --> 00:37:41,765 اگه تو فرمانده ارتش وونينگجو بشي 237 00:37:41,935 --> 00:37:44,529 ميتوني تاجر بزرگ يانگزو بشي 238 00:37:44,805 --> 00:37:48,241 تو بايد اين پست رو بپذيري اگه حتي فقط ميخواي تاجر بشي 239 00:37:49,610 --> 00:37:53,376 تو ممکنه آسيب ببيني اگه حسن نيت جي-دو-شي رو رد کني 240 00:37:53,914 --> 00:37:56,280 تو بايد محتاط باشي 241 00:37:58,318 --> 00:38:00,912 چيزي بگو 242 00:38:01,555 --> 00:38:04,683 اين تصميم فرمانده جانگ هست 243 00:38:06,927 --> 00:38:15,198 ، مهم نيست اون چه تصميمي ميگيره من به تصميمش احترام ميذارم 244 00:38:25,779 --> 00:38:27,076 ارباب 245 00:38:28,715 --> 00:38:30,410 من اونو به اينجا آوردم 246 00:38:32,386 --> 00:38:35,184 شما بايد کاري کنيد که اون بپذيره 247 00:38:35,389 --> 00:38:37,220 اگه ميدونيد مجبورش کنيد 248 00:38:37,491 --> 00:38:41,154 هرآنچه ميتونيد براي تغيير نظرش انجام بديد 249 00:38:41,428 --> 00:38:44,591 ولي من چطور ميتونم مجبورش کنم به کاري که نميخواد انجامش بده ؟ 250 00:38:44,765 --> 00:38:48,701 من تصميم دارم از پست فرمانده دوم کناره گيري کنم 251 00:38:48,802 --> 00:38:50,235 به محض اينکه جنگ تموم بشه 252 00:38:50,404 --> 00:38:51,371 چي ؟ 253 00:38:51,538 --> 00:38:55,133 من ترجيح ميدم در آبجو سازي کار کنم 254 00:38:55,409 --> 00:38:57,707 ! تو احمقي 255 00:38:58,045 --> 00:39:00,445 تو با زندگيت خطر کردي که به اين راه دور اومدي 256 00:39:00,614 --> 00:39:02,479 و حالا همه چيز رو فدا مي کني ؟ 257 00:39:06,086 --> 00:39:08,213 من نميتونم درکت کنم 258 00:39:09,556 --> 00:39:14,619 گونگ-بوک ، به رنجهايي که ما کشيديم فکر کن 259 00:39:15,996 --> 00:39:18,760 زماني که به عنوان برده در کارخانه کشتي سازي و مزرعه اسب کار ميکرديم 260 00:39:18,932 --> 00:39:21,628 و زماني که ما به چين اومديم ، ما بارها تا لبه پرتگاه مرگ رفتيم 261 00:39:21,802 --> 00:39:24,532 و ما فرمانده دوم ارتش وونينگجو شديم 262 00:39:24,738 --> 00:39:27,229 و حالا تو فرمانده شدي چرا ميگي نه ؟ 263 00:39:27,674 --> 00:39:31,474 حتي يک فرستاده از شيلا نميتونه با يک فرمانده سر يه ميز بشينه 264 00:39:34,348 --> 00:39:40,253 من دوباره زندگيمو به خاطر حکومت تانگ به خطر نميندازم 265 00:39:44,491 --> 00:39:47,153 من تصميمم رو به تو اجبار نمي کنم 266 00:39:48,829 --> 00:39:52,788 تو بايد تصميم خودتو بگيري 267 00:40:03,009 --> 00:40:07,639 همونطور که ارباب جو گفت ... بالا رفتن آسون نيست 268 00:40:07,914 --> 00:40:10,439 براي فرماندهي ارتش وونينگجون 269 00:40:11,618 --> 00:40:17,079 هيچ مرد شيلايي در چين به اين مقام نرسيده 270 00:40:18,825 --> 00:40:22,784 اگه فرمانده بشي ميتوني دستور بدي 271 00:40:22,863 --> 00:40:25,331 تجار بسيار و توانايي ساختن بالا خواهي داشت 272 00:40:27,134 --> 00:40:29,625 انوقت ميتوني به خونخواهي خودت بري 273 00:40:29,803 --> 00:40:32,328 از بانو جيمي ، همونطور که ميخواستي 274 00:40:34,241 --> 00:40:36,903 چرا رد مي کني ؟ 275 00:40:37,244 --> 00:40:39,235 ... تا امروز 276 00:40:40,013 --> 00:40:42,243 ... من هرگز فکر نکردم درباره 277 00:40:42,716 --> 00:40:46,117 اينکه چرا زندگي مي کنم براي چي بايد زندگي کنم 278 00:40:48,355 --> 00:40:51,483 ... همونطور که با مرگ روبرو ميشم 279 00:40:52,392 --> 00:40:56,624 من با بي ميلي کساني رو که منو در اونجا قرارداده بودن پناه دادم 280 00:40:58,265 --> 00:41:01,166 و من فقط زنده هستم که زنده بمونم 281 00:41:02,869 --> 00:41:10,298 ولي هرگز هدف زندگيمو نسنجيدم 282 00:41:13,113 --> 00:41:16,549 من با يي-سادو روبرو شدم 283 00:41:18,185 --> 00:41:21,780 بعد از حمله ما به اردوگاهش 284 00:41:24,958 --> 00:41:33,423 اون به من گفت مثل يه سگ براي حکومت تانگ زندگي نکن 285 00:41:37,737 --> 00:41:43,835 من پاکدامني در تجارت رو از شما ياد گرفتم 286 00:41:46,213 --> 00:41:53,415 بعد يي-سادو به من آموخت چطور مثل يک مرد شيلايي زندگي کنم 287 00:41:54,421 --> 00:41:58,357 از حالا به بعد چطور زندگي خواهي کرد؟ 288 00:42:01,061 --> 00:42:02,926 ارباب 289 00:42:04,264 --> 00:42:09,668 لطفا به من بياموزيد 290 00:42:10,570 --> 00:42:13,869 شما هميشه موجب انگيزه هاي بزرگ هستيد 291 00:42:15,108 --> 00:42:18,305 من چه چيز بيشتري ميتونم به تو ياد بدم ؟ 292 00:42:21,448 --> 00:42:29,150 من مطمئن هستم که تو بزرگترين تاجري ميشي که زندگي کرده 293 00:42:30,991 --> 00:42:38,261 و اگه من بتونم نقش کوچکي داشته باشم که به اون دست پيدا کني 294 00:42:40,967 --> 00:42:44,027 که يک تاجر موفق بشي 295 00:42:44,471 --> 00:42:47,167 من پشتيبان تو خواهم بود 296 00:42:48,074 --> 00:42:50,634 براي روياهات زندگي کن 297 00:42:54,447 --> 00:42:55,914 ارباب 298 00:43:18,471 --> 00:43:20,439 دو سال بعد 299 00:43:21,474 --> 00:43:24,932 يانگزو 300 00:43:35,855 --> 00:43:37,755 چي شده ؟ 301 00:43:37,924 --> 00:43:41,257 هيچ کشتي اي از ژاپن نيومده 302 00:43:41,428 --> 00:43:44,363 ولي يک ماه ميشه که اونها رفتن به ژاپن 303 00:43:44,598 --> 00:43:47,863 ارباب سول چي گفت ؟ اون نظري نداره 304 00:43:50,203 --> 00:43:52,831 من بايد برم با اون صحبت کنم 305 00:43:53,106 --> 00:43:54,505 ! سرزمين مزخرف 306 00:44:05,752 --> 00:44:07,811 فکر مي کني داري چکار ميکني ؟ 307 00:44:08,421 --> 00:44:11,584 ،اگه پولي قرض گرفتي بايد پس بدي 308 00:44:11,992 --> 00:44:15,359 اين سفته اي هست که موقع قرض گرفتن به من دادي 309 00:44:15,462 --> 00:44:17,589 3000سکه نقره که براي آبجوسازي تضمين کردي 310 00:44:20,000 --> 00:44:25,131 تو فکر مي کني من ميخوام 3000 سکه نقره تو رو بالا بکشم؟ 311 00:44:25,505 --> 00:44:27,473 ! من بهت پس خواهم داد 312 00:44:27,741 --> 00:44:29,231 ! آقايون ! بله قربان 313 00:44:31,177 --> 00:44:34,169 بريد بيرون راجع بهش صحبت کنيد 314 00:44:37,484 --> 00:44:41,477 من وقتي گروه تجاريم از ژاپن اومد ميتونم بهت برگردونم 315 00:44:41,755 --> 00:44:43,484 ما نيازي نيست که اينو کش بديم 316 00:44:43,657 --> 00:44:45,648 اگه تا 5 ماه بعد پولمون رو برگردوني 317 00:44:45,859 --> 00:44:49,295 ما آبجوسازي تو مصادره مي کنيم فهميدي ؟ 318 00:44:50,130 --> 00:44:51,620 بسيار خوب 319 00:44:52,298 --> 00:44:54,129 بريم بله قربان 320 00:45:05,679 --> 00:45:09,638 تو گفتي که ما در تجارت با ژاپن ثروت خوبي بدست مياريم 321 00:45:10,050 --> 00:45:14,384 من به تو اعتماد کردم وهر چي رو که داشتم دادم 322 00:45:14,554 --> 00:45:16,385 تو گفتي اين کشتي سه ماهه بر ميگرده 323 00:45:16,489 --> 00:45:18,423 چرا هنوز بر نگشته ؟ 324 00:45:18,792 --> 00:45:23,195 من همش چشم براهش هستم آروم باش 325 00:45:23,430 --> 00:45:28,197 ! من آبجو فروشيم رو از دست ميدم ! من همه چيز رو از دست ميدم 326 00:45:28,601 --> 00:45:32,230 ما در مجموع مبلغ زيادي در اين سفر سرمايه گذاري کرديم 327 00:45:32,806 --> 00:45:37,539 ، اگه براي اونها اتفاقي بيوفته ما زيان بزرگي خواهيم ديد 328 00:45:38,945 --> 00:45:41,243 براي اونها اتفاقي بايد افتاده باشه 329 00:45:41,414 --> 00:45:44,850 منظورت چيه ؟ چطور ميتوني اينو بگي ؟ 330 00:45:45,018 --> 00:45:48,613 وقتي هنوز برنگشتن 331 00:45:48,855 --> 00:45:51,289 ارباب ، منم ، ها-جين 332 00:45:51,858 --> 00:45:53,485 بيا تو 333 00:46:00,700 --> 00:46:02,224 شما به دنبال من فرستاده بوديد 334 00:46:02,402 --> 00:46:05,701 من شنيدم شما اخيرا منتقل شديد به 335 00:46:05,772 --> 00:46:07,740 بخش نگهباني بندر يانگزو 336 00:46:07,907 --> 00:46:08,839 بله 337 00:46:11,644 --> 00:46:15,375 فرمانده جانگ يک گروه تجاري به ژاپن برد 338 00:46:15,615 --> 00:46:18,083 .ولي هنوز بر نگشته 339 00:46:19,919 --> 00:46:22,547 ميتوني بفهمي چه اتفاقي افتاده؟ 340 00:46:22,722 --> 00:46:25,782 من قبل از اين هم به دنبالش بودم 341 00:46:26,092 --> 00:46:27,719 چرا هنوز برنگشته؟ 342 00:46:28,061 --> 00:46:30,359 فرمانده ي يه کشتي که با ژاپن تجارت ميکرد به من گفت 343 00:46:30,530 --> 00:46:32,122 که فقط گروههاي مجاز اجازه دارند 344 00:46:32,232 --> 00:46:33,256 با ژاپن تجارت کنن 345 00:46:33,433 --> 00:46:35,901 گروههاي بدون مجوز توقيف خواهند شد 346 00:46:36,069 --> 00:46:39,800 تو ميگي که اونها گروگان گرفته شدن ؟ 347 00:46:40,140 --> 00:46:41,937 اين هنوز تائيد نشده 348 00:46:42,208 --> 00:46:45,837 من پيگيري مي کنم نگران نباشيد 349 00:46:52,752 --> 00:46:55,050 اين اطراف چه خبره ؟ 350 00:46:55,889 --> 00:46:57,857 ما نبايد درباره اون نگران باشيم 351 00:46:58,024 --> 00:46:59,889 اگه گروه تجاري از ژاپن برگرده 352 00:47:02,328 --> 00:47:03,920 ناخدا دوم 353 00:47:05,331 --> 00:47:06,355 چيه ؟ 354 00:47:06,533 --> 00:47:12,369 شما لاغر شديد چيز نگران کننده اي اتفاق افتاده ؟ 355 00:47:13,072 --> 00:47:14,630 نه 356 00:47:17,343 --> 00:47:19,777 نقشه شما اين بود که با وونينگجو بمونيد 357 00:47:20,113 --> 00:47:22,479 (شما ماهها پرداخت نکرديد (حقوق نداديد 358 00:47:22,882 --> 00:47:25,043 پولي بدست نياورديد 359 00:47:25,785 --> 00:47:29,050 شايعه هست که بزودي يه فرمانده جديد منصوب خواهد شد 360 00:47:29,455 --> 00:47:32,481 من خدمات بزرگي در جنگ انجام دادم 361 00:47:32,892 --> 00:47:34,985 من ميتونم فرمانده بعدي باشم 362 00:47:40,733 --> 00:47:45,193 مونينگجو ، همان روز در جي-وانگ-جو 363 00:47:50,310 --> 00:47:52,710 پدر ! پدر 364 00:47:53,613 --> 00:47:54,807 چيه ؟ 365 00:48:05,291 --> 00:48:09,057 مطمئني ؟ بله هستم 366 00:48:09,662 --> 00:48:12,324 صبر کن ، من نبايد وقتمو اينجا تلف کنم 367 00:48:12,665 --> 00:48:14,963 من الان بايد به بانو جيمي خبر بدم 368 00:48:28,047 --> 00:48:30,641 بنو ، منم ، ماک-گونگ 369 00:48:31,851 --> 00:48:33,443 بيا تو 370 00:48:39,792 --> 00:48:44,559 چي شده ؟ شنيديد ؟ 371 00:48:47,100 --> 00:48:48,897 ارباب چانگ-گيوم شدن 372 00:48:49,068 --> 00:48:51,696 فرماندار جديد موجينجو 373 00:48:52,572 --> 00:48:54,267 ميدونم 374 00:48:55,742 --> 00:48:57,437 شما اين کار رو کرديد ؟ 375 00:48:58,611 --> 00:49:01,512 اين نتيجه تلاش سخت من در 2 سال گذشته هست 376 00:49:11,991 --> 00:49:13,515 خوش آمديد 377 00:49:15,194 --> 00:49:16,957 تبريک ميگم 378 00:49:17,263 --> 00:49:19,026 ! تبريک ميگم 379 00:49:20,533 --> 00:49:23,764 من وظيفه مهمي رو با حمايت شما بدست آوردم 380 00:49:23,937 --> 00:49:26,030 شما خيلي مهربان هستيد 381 00:49:27,006 --> 00:49:29,167 بريم داخل 382 00:49:31,210 --> 00:49:37,080 ديدن شما خاطرات 2 سال پيش رو به يادم آورد 383 00:49:37,183 --> 00:49:40,277 وقتي ما مثل يه بازنده همه چي رو باخته بوديم 384 00:49:40,553 --> 00:49:45,513 اگه شما من رو ضمانت نمي کرديد من الان اينجا نبودم 385 00:49:47,694 --> 00:49:53,860 ، من هر کاري که شما بخواهيد انجام ميدم براي جبران لطف شما 386 00:49:55,501 --> 00:50:00,404 کاري نيست که ما نتونيم انجام بديم اگه به زور متوسل بشيم 387 00:50:01,808 --> 00:50:04,675 شما بايد در اينجا به مقامي برسيد 388 00:50:05,111 --> 00:50:08,603 و به شهر امپراطوري ( پايتخت ) برگرديد براي مقامها بالاتر 389 00:50:08,781 --> 00:50:12,683 اگه اين اتفاق بيفته من به بهترين وجه ممکن به شما خدمت خواهم کرد 390 00:50:15,254 --> 00:50:18,348 از جانگ-هوا چيزي شنيدي 391 00:50:18,558 --> 00:50:21,118 وقتي در پايتخت بودم ؟ 392 00:50:21,828 --> 00:50:23,455 نه 393 00:50:25,031 --> 00:50:27,625 من فقط شنيدم اون ناپديد شده 394 00:50:27,800 --> 00:50:31,099 به همراه يام-مون بعد از اينکه يي-سادو شکست خورد 395 00:50:38,878 --> 00:50:43,110 اولويت ما امن کردن بندر دوک-جين هست 396 00:50:45,385 --> 00:50:48,377 اين بدون هيچ مشکلي از بين ميره 397 00:50:49,555 --> 00:50:54,049 ولي اين چيزي نيست که من مي خوام 398 00:50:56,896 --> 00:51:00,161 من بايد به تجارتم با چين برگردم 399 00:51:01,034 --> 00:51:07,872 اين چطور ممکنه بعد از جنگ 2 سال پيش 400 00:51:08,941 --> 00:51:11,239 ما بايد اينو ممکن کنيم 401 00:51:19,118 --> 00:51:25,182 فرماندار خيلي حقير تر از اوني هست که بخواد به هدف هاي من تحقق ببخشه 402 00:51:26,559 --> 00:51:31,428 من بايد مردي رو براي بالا بردن پيدا کنم تا ازم حمايت کنه 403 00:51:31,597 --> 00:51:34,930 به اين نگاه کن بله بانو 404 00:51:41,474 --> 00:51:45,740 يانگزو 405 00:51:45,778 --> 00:51:48,872 گونگ-بوک ! رئيس 406 00:52:13,940 --> 00:52:17,273 ما بايد ماموريتمون رو تموم کنيم و به سلامت برگرديم 407 00:52:17,710 --> 00:52:21,510 ما تاخير داشتيم ميبخشيد که شما رو نگران کرديم 408 00:52:21,747 --> 00:52:23,578 .کارتون خوب بود 409 00:52:23,850 --> 00:52:26,683 درونم از دلواپسي سياه شد 410 00:52:26,853 --> 00:52:28,718 چرا دير کرديد ؟ 411 00:52:31,791 --> 00:52:35,386 ولي ما سود بسيار خوبي به خاطر تاخيرمون بدست آورديم 412 00:52:50,409 --> 00:52:53,867 اين نقره هايي هست که ما از سفر بدست آورديم 413 00:53:02,155 --> 00:53:05,386 ما به برگشت فکر ميکرديم قبل از اينکه پامونو در ژاپن بذاريم زمين 414 00:53:05,558 --> 00:53:08,618 ولي فرمانده جانگ افسر ژاپني رو شکست داد 415 00:53:08,694 --> 00:53:10,252 و تجارت رو با موفقيت هدايت کرد 416 00:53:12,832 --> 00:53:15,892 چطور بر اون غلبه کرديد؟ 417 00:53:16,802 --> 00:53:22,934 فرمانده جانگ اعتمادشو براي تعمير کشتيش بدست آورد 418 00:53:24,377 --> 00:53:26,277 ژاپن چطور بود ؟ 419 00:53:26,445 --> 00:53:30,176 راه دريايي از اينجا تا ژاپن خلي سخته 420 00:53:30,850 --> 00:53:34,445 ژاپني ها در ساخت کشتي هاي خوب مهارت ندارن 421 00:53:34,554 --> 00:53:37,648 و هر سال 12 کشتي از دست ميدن 422 00:53:38,090 --> 00:53:43,892 ما سود خوبي بدست مياريم اگه مرتبا گروه تجاري بفرستيم 423 00:53:44,330 --> 00:53:48,266 ولي مهم اينجاست که ، ما در اين سفر يه مسير درياي جديد باز کرديم 424 00:53:49,202 --> 00:53:56,267 من ياد گرفتم که اگه از دريا استفاده کنم ، ميتونم صاحب نفع زيادي بشم 425 00:53:56,642 --> 00:53:58,337 خيلي خوبه 426 00:54:00,446 --> 00:54:03,472 ما بايد براي فرستادن يک گروه تجاري بزرگ آماده بشيم 427 00:54:04,650 --> 00:54:10,088 کارگران تازه کار وارد به کشتي سازي و دريانوردان 428 00:54:10,389 --> 00:54:11,413 بله قربان 429 00:54:14,794 --> 00:54:16,853 اين خوشمزه هست 430 00:54:17,396 --> 00:54:22,129 ، بعد از برگشتن از چنگال مرگ شراب حس بهتري بهش ميده 431 00:54:22,735 --> 00:54:27,672 من به خاط دريا زدگي خيلي اذيت شدم 432 00:54:28,007 --> 00:54:31,443 تو خيلي اذيت شدي به هيچ وجه 433 00:54:35,114 --> 00:54:38,481 تو چت شده ؟ 434 00:54:39,452 --> 00:54:41,352 مشکلي هست ؟ 435 00:54:41,754 --> 00:54:44,348 فرمانده جديد از چانگ-آن اومده 436 00:54:44,690 --> 00:54:46,954 اون در هيچ چيز از من بهتر نيست 437 00:54:47,360 --> 00:54:51,319 تنها چيزي که هست اينه که اون يه نجيب زاده چيني هست 438 00:54:53,766 --> 00:54:56,826 6ماه ميگذره از وقتي که اونها به ما (حقوق) پرداخت کردن 439 00:54:57,169 --> 00:54:59,160 شايعه شده اونها ميخوان سربازان خارجي رو بندازن بيرون 440 00:54:59,272 --> 00:55:01,433 از وونينگجو بدون دادن حتي يک سکه 441 00:55:01,741 --> 00:55:03,106 ... اون بدبخت ها 442 00:55:03,276 --> 00:55:05,642 پس اونها ديگه براي ما کاربردي ندارن ؟ 443 00:55:06,646 --> 00:55:09,945 شما با ايستادن در اينجا هيچ چيز بدست نخواهيد آورد 444 00:55:10,116 --> 00:55:13,085 فقط برگرديد و با ما کار کنيد 445 00:55:13,552 --> 00:55:16,419 ، وقتي يک مرد هدفي رو انتخاب ميکنه بايد تا آخر راهش رو ببينه 446 00:55:16,822 --> 00:55:20,280 ... من هنوز نميتونم اينجا رو ترک کنم 447 00:55:28,334 --> 00:55:30,564 بانوي من ، کجا بوديد 448 00:55:30,736 --> 00:55:31,828 موضوع چيه ؟ 449 00:55:32,004 --> 00:55:34,871 ارباب هو-وانگ از مينگ-ژو سرپرستشو فرستاده 450 00:55:35,308 --> 00:55:38,471 چرا ؟ نمي دونم 451 00:55:38,878 --> 00:55:42,006 ولي ارباب به دنبال شما ميگرده 452 00:55:57,430 --> 00:56:00,922 اين يه درخواست ازدواج از ارباب هو-وانگ هست 453 00:56:04,236 --> 00:56:08,332 درخواست ازدواج ؟ 454 00:56:10,276 --> 00:56:13,643 چرا ايشون اينو به همراه تو فرستاده ؟ 455 00:56:13,946 --> 00:56:19,111 ارباب هو-وانگ ميخواد که شما همسر پسرشون بشيد 456 00:56:21,253 --> 00:56:26,987 مطلبي که بايد بدونيد اينه که ، ارباب هو-وانگ بزرگترين بازرگان در مينگ-ژو هستند 457 00:56:27,760 --> 00:56:32,254 و پسرشون يک اديب (محقق) با شخصيت 458 00:56:33,566 --> 00:56:35,932 ... و شما به سن رشد رسيديد 459 00:56:36,302 --> 00:56:39,066 من گمان نمي کنم شما بتونيد همسر بهتري پيدا کنيد 460 00:56:40,773 --> 00:56:43,139 نظر شما چيه ؟ 461 00:56:45,277 --> 00:56:46,904 ... من 462 00:56:48,814 --> 00:56:51,544 من کس ديگه اي رو در نظر دارم 463 00:57:20,679 --> 00:57:24,638 چقدر از زماني که شما به چين اومده ميگذره ؟ 464 00:57:26,051 --> 00:57:27,518 6سال 465 00:57:27,720 --> 00:57:31,679 ، وقتي من براي اولين بار شما رو ديدم خشم در چشمانتون موج ميزد 466 00:57:33,159 --> 00:57:35,593 ولي شما الان ياد گرفتيد احساساتتون رو کنترل کنيد 467 00:57:35,761 --> 00:57:37,888 ديد شما عميق تر شده 468 00:57:43,836 --> 00:57:46,703 الان زماني هست که شما بايد خانواده تشکيل بديد 469 00:57:47,139 --> 00:57:49,403 من سر به هوا هستم 470 00:57:50,810 --> 00:57:55,804 آيا کسي هست که هيچ شانسي نداشته باشه ؟ 471 00:57:58,551 --> 00:58:00,678 تو ميتوني به من بگي 472 00:58:02,721 --> 00:58:06,054 من هنوز کارهاي زيادي براي گروه دارم 473 00:58:06,325 --> 00:58:08,793 من هنوز در رابطه با ازدواج فکر نکردم 474 00:58:14,500 --> 00:58:18,766 چاء-ريونگ يه درخواست ازدواج داره 475 00:58:18,938 --> 00:58:20,235 شما هم شنيديد 476 00:58:20,973 --> 00:58:23,271 بله سرپرست يو به من گفت 477 00:58:23,642 --> 00:58:28,272 اون رد کرد و تقاضا رو برگردوند 478 00:58:30,449 --> 00:58:35,352 به نظر ميرسه اون به تو علاقمند هست 479 00:58:36,088 --> 00:58:38,852 درباره اون چي فکر مي کني ؟ 480 00:58:42,761 --> 00:58:45,594 ، اگه اون مناسب تو هست 481 00:58:46,599 --> 00:58:49,227 من دوست دارم تو و چاء-ريونگ به هم برسيد 482 00:58:52,338 --> 00:58:55,501 تو نميخواي باهاش ازدواج کني ؟ 483 00:59:53,766 --> 00:59:56,701 بانوي من، منم 484 00:59:58,237 --> 00:59:59,829 بيا تو 485 01:00:15,988 --> 01:00:19,685 من براي شما يه لباس دوختم 486 01:00:21,060 --> 01:00:22,960 ، من نميدونم کي اون کامل ميشه 487 01:00:23,028 --> 01:00:25,519 آخه خياطي من ضعيفه 488 01:00:29,001 --> 01:00:31,731 چه چيزي تو رو اين وقت شب به اينجا آورده ؟ 489 01:00:36,475 --> 01:00:43,108 من اينجام براي اينکه فکر مي کنم بهتر مسئله اي رو به شما بگم 490 01:00:46,085 --> 01:00:50,112 پدر همه چيز رو به تو گفت ؟ 491 01:00:53,292 --> 01:00:58,059 من احساسم رو در مورد رد تقاضاي ازدواج بهش گفتم 492 01:01:02,101 --> 01:01:07,869 من منظوري نداشتم که باراين قضيه رو دوش تو بيفته 493 01:01:08,907 --> 01:01:11,967 شما نبايد منو در قلب خودتون نگهداريد 494 01:01:15,481 --> 01:01:20,942 شما بايد کسي رو ببينيد که فقط شما رو دوست خواهد داشت 495 01:01:23,589 --> 01:01:28,822 من ميدونم تو نميتوني بانو جانگ-هوا رو فراموش کني 496 01:01:29,161 --> 01:01:35,361 ولي شما منو کسي ساختين که فقط به تجارت علاقمند باشه 497 01:01:35,567 --> 01:01:41,164 بدوزه و لباس درست کنه 498 01:01:43,042 --> 01:01:47,672 وقتي زمان ميگذره و خاطرات از بين ميرن 499 01:01:49,481 --> 01:01:54,248 شما جاي کمي براي من در قلب خودتون خواهيد داشت 500 01:01:58,724 --> 01:02:02,990 من تا اون مقع صبر ميکنم 501 01:02:08,300 --> 01:02:11,895 من دوست دارم با شما رفت و آمد داشته بشم حتي اگه هيچ اتفاقي نيافته 502 01:02:12,237 --> 01:02:14,171 لطفا اجازه بده که من اينکارو بکنم 503 01:04:25,737 --> 01:04:27,967 من با يه ماموريت مهم به يانگزو اومدم 504 01:04:28,073 --> 01:04:29,301 از طرف خانواده حکومتي شيلا 505 01:04:29,408 --> 01:04:32,241 من فکر مي کنم اين يه ملاقات سرپرست ها هست 506 01:04:32,411 --> 01:04:35,005 چرا اجازه دادي يه آدم پست تو رو تحقير کنه ؟ 507 01:04:35,180 --> 01:04:37,341 اون شبيه ديروز به نظر مياد 508 01:04:37,416 --> 01:04:38,974 که همه چيز رو از دست داده بود و تبعيد شده بود 509 01:04:39,551 --> 01:04:42,884 ولي اون قويتر برگشته 510 01:04:42,955 --> 01:04:44,980 اگه تو ميخواي که در مزايده شرکت کني 511 01:04:45,157 --> 01:04:47,648 پيشنهادت رو تا 5 ماه بعد تسليم کن 512 01:04:47,726 --> 01:04:52,163 تو نميتوني بدون جاه طلبي اون ، به اهدافت برسي 513 01:04:52,331 --> 01:04:56,233 همه تاجراني رو که ميخوان با من ملاقات کنن رو احضار کن 514 01:04:57,536 --> 01:05:01,632 من ميخوام يه راه دريايي به چان-گاء ايجاد کنم و با ژاپن تجارت کنم 515 01:05:01,874 --> 01:05:05,901 من ميخوام پايگاهم به ژاپن رو در چان-گاء تاسيس کنم