1 00:00:08,728 --> 00:00:11,424 فرمانده جانگ سون-جونگ 2 00:00:12,131 --> 00:00:14,099 کي به يانگزو برگشتي ؟ 3 00:00:14,267 --> 00:00:16,827 ديروز بانو جانگ-هوا چي ؟ 4 00:00:17,937 --> 00:00:20,838 مسئله اينه که ... 5 00:00:21,407 --> 00:00:25,002 براش اتفاقي افتاده ؟ 6 00:00:26,879 --> 00:00:30,371 ايشون تو اردوگاه باقي موند 7 00:00:30,817 --> 00:00:32,079 چرا ؟ 8 00:00:33,920 --> 00:00:36,388 براي نجات زندگي شما ... 9 00:00:37,857 --> 00:00:40,985 اون تصميم گرفت که همسر يام-مون بشه 10 00:00:41,561 --> 00:00:44,155 اون کفت که مثل همسر به يام-مون خدمت خواهد کرد 11 00:00:54,007 --> 00:00:57,568 وقتي که فهميد شما زنداني شديد 12 00:00:58,511 --> 00:01:01,344 ايشون رفت و با يام-مون صحبت کرد 13 00:01:16,162 --> 00:01:18,494 چرا منو نجات دادي ؟ 14 00:01:18,865 --> 00:01:20,025 از الان ... 15 00:01:21,200 --> 00:01:24,328 زندگي تو از مرگ دردناکتر خواهد بود 16 00:01:25,805 --> 00:01:27,102 از اينجا برو 17 00:01:35,481 --> 00:01:37,676 بهت نگفتم بهش نگو ... 18 00:01:40,219 --> 00:01:44,747 نگفتم تا من به يانگزو بر نگشتم به ايشون چيزي نگيد 19 00:01:44,924 --> 00:01:45,982 ولي ... 20 00:01:46,559 --> 00:01:49,585 شما ممکن بود بميريد چطور ميتونستم به ايشون نگم 21 00:01:52,332 --> 00:01:55,426 من انتظار نداشتم که اينطوري بشه 22 00:01:55,835 --> 00:01:58,030 شما راجع به چي صحبت ميکنيد ؟ 23 00:01:58,338 --> 00:02:00,306 بانو جانگ-هوا در اردوگاه يي-سادو چه کار مي کنه ؟ 24 00:02:00,473 --> 00:02:04,500 منظورت چيه که اون همسر يام-مون شده ؟ 25 00:02:16,155 --> 00:02:17,816 گونگ-بوک 26 00:02:25,064 --> 00:02:27,464 اين همش تقصير بانو جيمي هست 27 00:02:27,667 --> 00:02:30,830 اگه اون تاجر ارتش يي-سادو شده... 28 00:02:30,903 --> 00:02:33,167 ما بايد به ارباب بگيم و به جي-دو-شي گزارش بديم 29 00:02:33,239 --> 00:02:35,104 اين تنها شانس ما براي نجات اونه 30 00:02:35,975 --> 00:02:38,102 اون با دشمن سازش کرده 31 00:02:38,211 --> 00:02:40,372 زماني که در يانگزو تجارت ميکرد 32 00:02:40,546 --> 00:02:43,310 وقتي جي-دو-شي بفهمه اون نابود ميشه 33 00:02:44,283 --> 00:02:47,218 ما نبايد به اونها بگيم چرا نه ؟ 34 00:02:47,387 --> 00:02:49,378 اين شانس بزرگي که بتونيم اونو نجات بديم 35 00:02:49,589 --> 00:02:51,750 اگه حکومت بفهمه 36 00:02:52,291 --> 00:02:55,749 همه تجار در يانگزو به خطر مي افتن 37 00:02:56,028 --> 00:03:00,431 همه مردم شيلا در چين هوشيار خواهند شد 38 00:03:01,200 --> 00:03:03,668 ما نبايد حکومت رو در جريان قرار بديم 39 00:03:04,704 --> 00:03:06,763 ما به ارباب هم نبايد بگيم 40 00:03:07,707 --> 00:03:12,007 حالا تو فقط بشين عقب و تماشا کن 41 00:03:19,886 --> 00:03:21,148 گونک-بوک ! 42 00:03:21,487 --> 00:03:22,818 گونک-بوک ! 43 00:03:57,857 --> 00:04:00,621 چي شده ؟ گونک-بوک چي گفت ؟ 44 00:04:01,060 --> 00:04:06,623 اون گزارش ما رو به جي-دو-شي نميده ، درسته ؟ 45 00:04:06,833 --> 00:04:11,133 من بزودي دستگير و مجازات ميشم 46 00:04:11,304 --> 00:04:12,862 شما چي ميگيد ؟ 47 00:04:12,939 --> 00:04:14,998 ما کار اشتباهي نکرديم 48 00:04:15,074 --> 00:04:17,372 البته 49 00:04:17,610 --> 00:04:21,546 اين که بگذاريم بانو جيمي زنده بمونه و به کارهاي کثيفش ادامه بده اشتباه هست 50 00:04:21,714 --> 00:04:22,738 چرا ، تو ! 51 00:04:26,919 --> 00:04:30,047 ولي اين فقط سرنوشت ماست 52 00:04:31,457 --> 00:04:36,986 و چطور ما زندگي کنيم اگه براي بانو جيمي کار نکنيم ؟ 53 00:04:37,330 --> 00:04:39,025 من بيشتر تقاضا ميکنم ... 54 00:04:39,198 --> 00:04:43,362 من نمي تونم به زندگي مثل اين بيشتر از اين ادامه بدم 55 00:04:45,571 --> 00:04:48,267 سون-جونگ ! 56 00:05:06,092 --> 00:05:08,390 چي تو ذهنته ؟ 57 00:05:08,561 --> 00:05:12,019 من در باره رفتن بانو جانگ-هوا به اردوگاه يي-سادو احساس خوبي ندارم 58 00:05:12,698 --> 00:05:17,362 من ايشونو بر ميگردونم 59 00:05:17,537 --> 00:05:20,563 اين خيلي خطر ناکه که حالا يه کشتي به يان-دونگ بفرستيم 60 00:05:21,374 --> 00:05:26,471 سربازها به تازگي دنبال کشتي ما بودن 61 00:05:26,979 --> 00:05:30,642 ما باد موافق رو داريم و مسئله رو تحت کنترل در مياريم 62 00:05:30,816 --> 00:05:32,841 ولي اونها بايد با ما باشن 63 00:05:33,920 --> 00:05:38,220 شما بايد بعد از اولين بررسي شرايط نقشه خودتونو اجرا کنيد 64 00:05:41,928 --> 00:05:43,418 من هستم ، تاء-بونگ 65 00:05:43,930 --> 00:05:45,454 بيا تو 66 00:05:51,103 --> 00:05:52,195 چي شده ؟ 67 00:05:52,305 --> 00:05:54,239 فرمانده جانگ از گروه سول-پي-يونگ درخواست 68 00:05:54,774 --> 00:05:56,366 ملاقات با بانو رو دارن 69 00:06:06,652 --> 00:06:08,210 به داخل راهنماييشون کنيد 70 00:06:10,256 --> 00:06:11,621 بله ، بانو 71 00:06:30,643 --> 00:06:32,304 بنشين 72 00:06:38,284 --> 00:06:39,842 چه چيزي تو رو به اينجا آورده ؟ 73 00:06:40,019 --> 00:06:45,821 من ميدونم که شما تاجر ارتش يي-سادو-فانزن شده ايد 74 00:06:48,027 --> 00:06:51,019 من همينطور ميدونم که کشتي شما برنج و نمک حمل مي کنه 75 00:06:51,597 --> 00:06:54,031 و به بندر يوسان حمل ميشه 76 00:06:54,100 --> 00:06:55,965 اين چه مهملاتي هست که تو ميگي ؟ 77 00:06:56,135 --> 00:06:57,261 فرمانده 78 00:06:57,870 --> 00:07:00,566 بانو آروم باش 79 00:07:11,150 --> 00:07:12,947 تو درست ميگي 80 00:07:13,619 --> 00:07:16,520 من تاجر ارتش يي-سادو شدم 81 00:07:17,089 --> 00:07:19,853 من يک تاجر هستم ، شهروندي از شيلا 82 00:07:20,393 --> 00:07:23,851 من به جنگ بين تانگ و يي-سادو علاقه اي ندارم 83 00:07:24,463 --> 00:07:27,330 آيا اين اشتباه که يک تاجر که تجارت کنه ؟ 84 00:07:27,500 --> 00:07:30,628 تو بايد خوب بدوني که چه اتفاقي خواهد افتاد 85 00:07:31,237 --> 00:07:35,139 اگر جي-دو-شي از ايالت جيانگ-سو بفهمه که 86 00:07:35,608 --> 00:07:38,236 که تو تاجر ارتش يي-سادو هستي 87 00:07:39,812 --> 00:07:42,542 اگه من گزارش تو رو به جي-دو-شي بدم 88 00:07:44,316 --> 00:07:49,015 ميتونم تو رو نابود کنم ، اما ... 89 00:07:50,122 --> 00:07:52,317 اين کارو نمي کنم 90 00:07:53,092 --> 00:07:56,357 و همچنين دهانم رو پيش ارباب سول بسته نگه ميدارم 91 00:07:59,198 --> 00:08:02,224 آيا کينه تو نسبت به من از بين رفت ؟ 92 00:08:05,938 --> 00:08:09,772 تو بايد چيزي در مقابل اين سکوتت بخواي 93 00:08:10,309 --> 00:08:12,174 اون چيه ؟ 94 00:08:14,380 --> 00:08:20,785 بانو جانگ-هوا رو از اردوگاه يي-سادو به يانگزو برگردونيد 95 00:08:32,098 --> 00:08:35,556 شما شاهراه زندگي منو در دستان خودتون نگه داشتين 96 00:08:35,735 --> 00:08:37,965 و شما اون رو بخاطر بانو جانگ-هوا از دست خواهيد داد 97 00:08:38,137 --> 00:08:42,369 کمتر از يک ماه بانو جانگ-هوا رو برگردونيد 98 00:08:44,610 --> 00:08:47,545 اگه اتفاقي براي بانو جانگ-هوا بيفته 99 00:08:49,315 --> 00:08:52,648 شما متاسف خواهيد شد 100 00:09:13,205 --> 00:09:14,695 چه اتفاقي افتاده ؟ 101 00:09:15,307 --> 00:09:20,301 اون از کجا ميدونه که من تاجر ارتش يي-سادو شدم ؟ 102 00:09:28,320 --> 00:09:32,518 سرپرست يي و پسرشو بياريد بله بانوي من 103 00:09:43,068 --> 00:09:48,062 تاء-بونگ ، ميونگ-چونگ چرا شما رو اينجا آوردن ؟ 104 00:09:48,240 --> 00:09:50,140 براي مقداري شراب ميريد ؟ 105 00:09:52,444 --> 00:09:55,572 بانو به دنبال شما هستن با ما بيايد 106 00:09:56,182 --> 00:09:58,241 بگيريدشون بله قربان 107 00:09:59,518 --> 00:10:01,247 تاء-بونگ 108 00:10:02,021 --> 00:10:04,717 به من دست نزن 109 00:10:05,124 --> 00:10:10,152 من شنيدم شما جانگ-بو رو خوب ميشناسيد اين درسته ؟ 110 00:10:10,362 --> 00:10:11,590 بله 111 00:10:11,764 --> 00:10:14,927 من يکبار در دفتر تجاري چونگايي کار کردم 112 00:10:15,100 --> 00:10:17,261 و کاپيتان جانگ در محل کشتي سازي اسير بود 113 00:10:17,436 --> 00:10:20,462 من اونو از وقتي کودک بودم ميشناسم 114 00:10:20,739 --> 00:10:23,606 و اون دوستش بود 115 00:10:24,610 --> 00:10:27,306 خلاصش کن 116 00:10:27,479 --> 00:10:31,245 دوست خوب شما بوده تا حالا در همه تحرکات ما ؟ 117 00:10:32,318 --> 00:10:35,151 نه ، ما کارهاي زيادي نکرديم 118 00:10:35,487 --> 00:10:40,356 پس اون از کجا ميدونه 119 00:10:40,526 --> 00:10:42,517 که من با ارتش يي-سادو تجارت مي کنم 120 00:10:43,395 --> 00:10:47,058 فقط جانگ-هوا و افراد حاضر در اين اتاق از اين قضيه خبر داشتند 121 00:10:47,233 --> 00:10:52,569 جانگ-هوا الان در اردوگاه يي-سادو هست 122 00:10:53,772 --> 00:10:58,402 آيا تو به فرمانده جانگ گفتي ؟ نه ، من همچين کاري نکردم 123 00:10:58,577 --> 00:11:00,408 بهتره که حقيقت رو بگي 124 00:11:02,548 --> 00:11:04,379 ما به اون نگفتيم 125 00:11:04,550 --> 00:11:07,781 فرمانده جانگ ما رو در کمپ يي-سادو ديد 126 00:11:07,953 --> 00:11:11,013 تو به اين ميگي بهانه ؟ من حقيقت رو ميگم 127 00:11:11,457 --> 00:11:14,893 اون دستگير شد و به اردوگاه يي-سادو برده شد 128 00:11:15,094 --> 00:11:17,358 براي شکستن محاصره و رسوندن آذوغه 129 00:11:17,963 --> 00:11:20,693 درست همون وقتي که ما رو ديد 130 00:11:21,267 --> 00:11:23,997 شما اصلا فکر نمي کنيد 131 00:11:24,637 --> 00:11:30,098 اگه اون توسط سربازان يي-سادو دستگير شده، تا الان بايد مرده باشه 132 00:11:30,309 --> 00:11:33,676 اون چطور تونست زنده به يانگزو برگرده ؟ 133 00:11:35,514 --> 00:11:37,914 تو بايد دروغ گفته باشي 134 00:11:38,083 --> 00:11:42,076 ما جرات دروغ گفتن به شما رو نداريم 135 00:11:42,354 --> 00:11:46,415 بانو جانگ-هوا اونو ديد و زندگيشو نجات داد 136 00:11:46,592 --> 00:11:50,961 اون همسر سرپرست يام-مون شد براي اينکه زندگي فرمانده جانگ رو نجات بده 137 00:11:58,270 --> 00:12:02,400 بانو جانگ-هوا واقعا زندگي فرمانده جانگ رو نجات داد 138 00:12:02,608 --> 00:12:03,540 بله 139 00:12:08,847 --> 00:12:11,338 ميتوني بري 140 00:12:22,094 --> 00:12:23,925 فرمانده کيم 141 00:12:24,763 --> 00:12:26,287 بله ، بانو 142 00:12:26,465 --> 00:12:31,801 به اردوگاه يي-سادو برو و جانگ-هوا رو برگردون 143 00:12:31,971 --> 00:12:34,667 تو بايد اونو برگردوني ميفهمي ؟ 144 00:12:34,840 --> 00:12:35,704 بله 145 00:12:49,989 --> 00:12:52,890 بانوي من ، لطفا زندگي منو در خطر نندازيد ! 146 00:12:53,092 --> 00:12:54,957 اگه شما اينجا باشي وقتي که 147 00:12:55,060 --> 00:12:58,928 سرپرست از گشت زني برگرده من خواهم مرد 148 00:12:59,098 --> 00:13:00,998 بانوي من ! 149 00:13:01,333 --> 00:13:06,566 بزودي جنگ شروع ميشه شما بايد حالا اينجا رو ترک کنيد 150 00:13:07,006 --> 00:13:09,497 به دستاش نگاه کن ، تاول زده 151 00:13:11,343 --> 00:13:14,005 بانوي من از سر راه من بريد کنار 152 00:13:17,082 --> 00:13:21,781 بانوي من ، شما اخلاق سرپرست رو نميشناسيد 153 00:13:21,954 --> 00:13:26,550 وقتي اون عصباني باشه هيچ چيز نمي تونه جلوشو بگيره 154 00:13:26,725 --> 00:13:28,920 اونقدر منو ميزنه تا بميرم 155 00:13:29,094 --> 00:13:30,857 نه ، اون منو زنده زنده مي خوره اگه شما هنوز اينجا باشي 156 00:13:31,096 --> 00:13:33,929 بانوي من ، لطفا منو نجات بديد 157 00:13:34,099 --> 00:13:37,193 زندگي من در دستان شماست 158 00:13:37,369 --> 00:13:38,700 همين حالا به بندر يوسان بريد 159 00:13:38,904 --> 00:13:41,372 اگه اين کار رو نمي کنيد پس حالا منو بکشيد 160 00:13:45,878 --> 00:13:49,871 پرا اون اينقدر سرسخته ؟ اون منو ديوونه ميکنه 161 00:13:50,282 --> 00:13:53,274 اگه برام راهي داشت با موهاش روي زمين ميکشيدمش 162 00:13:53,685 --> 00:13:59,817 براي چي ما نمي دزديمش ؟ بدزديمش ؟ 163 00:14:02,661 --> 00:14:08,224 تو مغز داري يا نه ؟ تو به اين ميگي يه نقشه ؟ 164 00:14:08,400 --> 00:14:12,131 من تو اين موقعيت تاسف بار افتادم براي اينکه تو رو براي همراهي دارم 165 00:14:12,304 --> 00:14:16,798 ما فقط بايد زبونمون رو گاز بگيريم( حرفي نزنيم ) و همين جا بمونيم 166 00:14:17,609 --> 00:14:20,305 پدر ! 167 00:15:02,621 --> 00:15:04,612 چي شده ؟ 168 00:15:05,224 --> 00:15:10,093 براي چي اون هنوز اينجاست ؟ خوب ... مسئله اينه که... 169 00:15:10,295 --> 00:15:13,492 من بارها ازش خواستم اينجا رو ترک کنه 170 00:15:13,966 --> 00:15:15,831 ولي اون خيلي سرسخته ... 171 00:15:17,636 --> 00:15:20,833 سرپرست اون به من گوش نمي کنه 172 00:15:21,039 --> 00:15:23,701 اگه ممکنه يه طور راحتي منو بکشيد 173 00:15:25,644 --> 00:15:28,340 ممکنه اينجا رو ترک کني ببخشيد ؟ 174 00:15:29,014 --> 00:15:32,040 ممکنه اينجا رو ترک کني بله قربان 175 00:16:26,371 --> 00:16:29,067 شما نمي تونيد در اين مورد سرسخت باشيد 176 00:16:30,075 --> 00:16:31,872 لطفا از اينجا بريد 177 00:17:42,648 --> 00:17:44,206 چي چيزي شما رو به اينجا آورده 178 00:17:44,416 --> 00:17:46,384 من اومدم تا بانو جانگ-هوا رو با خودم برگردونم 179 00:17:59,197 --> 00:18:00,721 برادر 180 00:18:03,468 --> 00:18:06,904 به خودت نگاه کن اينجا چه کار ميکني ؟ 181 00:18:12,244 --> 00:18:16,078 يام-مون سرگردان شده 182 00:18:16,481 --> 00:18:19,245 براي چي شما همچين مردي رو براي همسري انتخاب کرديد 183 00:18:20,452 --> 00:18:22,977 بانو جيمي ديگه از اون حمايت نمي کنه 184 00:18:23,455 --> 00:18:26,322 ايشون به من دستور داده که شما رو به يانگزو برگردونم 185 00:18:27,993 --> 00:18:32,327 آماده باشيد که اينجا رو ترک کنيد 186 00:18:32,831 --> 00:18:36,096 من نمي تونم برگردم 187 00:18:36,802 --> 00:18:39,293 مي خوايد اونو تحريک کنيد 188 00:18:42,474 --> 00:18:44,704 من ميدنم که شما چرا اونجا مونديد 189 00:18:44,910 --> 00:18:48,471 چرا شما تصميم گرفتيد همسر يام-مون بشيد ؟ 190 00:18:49,715 --> 00:18:54,516 گونگ-بوک کيه که شما زندگيتونو براي اون خراب کنيد ؟ 191 00:18:54,986 --> 00:18:56,851 اون اينقدر مهمه 192 00:18:57,022 --> 00:18:59,183 که شما فدا بشيد براي نجات زندگي اون ؟ 193 00:19:02,661 --> 00:19:04,959 بانو جانگ-هوا من ... 194 00:19:08,767 --> 00:19:11,258 من بر نمي گردم 195 00:19:32,324 --> 00:19:33,723 فرمانده جانگ 196 00:19:36,561 --> 00:19:38,586 بانو جيمي ميخواد شما رو ببينه 197 00:19:53,412 --> 00:19:55,676 بانو جانگ-هوا کجاست 198 00:19:55,847 --> 00:19:58,247 ما همه کار کرديم ، ما ميتونستيم اونو برگردونيم 199 00:19:58,617 --> 00:20:00,881 ولي اون گوش نکرد 200 00:20:02,354 --> 00:20:04,686 ولي شما قول داده بوديد 201 00:20:04,856 --> 00:20:07,552 چطور ما ميتونيم دوباره ايشون رو برگردونيم اگه خودش نخواد ؟ 202 00:20:10,195 --> 00:20:16,031 شمشير در دستان شماست ، ولي شما خوب از اون استفاده نکرديد 203 00:20:16,635 --> 00:20:19,468 اينطوري بانو جانگ-هوا در خطر خواهد بود 204 00:20:20,005 --> 00:20:23,566 برو جلو و هرچيزي رو که ميخواي بدست بيار 205 00:20:35,554 --> 00:20:36,987 فرمانده جانگ 206 00:20:42,527 --> 00:20:45,223 بانو جانگ-هوا از من خواست اينو به شما بدم 207 00:20:54,773 --> 00:21:02,145 ايشون اينو از وقتي که شما به عنوان برده در موجينجو بوديد نگه داشته بودن 208 00:23:45,610 --> 00:23:47,100 بفرماييد ... 209 00:23:50,181 --> 00:23:53,844 زندگي براي شما از مرگتون سخت تر خواهد شد 210 00:24:04,462 --> 00:24:08,455 ما براي مبازره آماده ايم 211 00:24:08,900 --> 00:24:13,837 ما ارتش اونها رو از بين خواهيم برد 212 00:24:14,339 --> 00:24:18,605 براي اينکه ما بتونيم ارتش هي-ايوم رو از بين ببريم 213 00:24:19,377 --> 00:24:24,940 شما بايد اسلحه خانه رو نابود کنيد 214 00:24:25,150 --> 00:24:26,777 بله ، ارباب ... 215 00:24:29,320 --> 00:24:31,254 پيک ها تونو بالا بگيريد 216 00:24:34,359 --> 00:24:35,951 بنوشيد (به سلامتي ) ! 217 00:25:38,757 --> 00:25:41,089 من صبح به مبارزه خواهم رفت 218 00:25:42,327 --> 00:25:46,491 من بايد با افراد کمي که دارم با هزاران سرباز مبارزه کنم 219 00:25:47,899 --> 00:25:50,629 من نمي تونم زنده برگردم 220 00:25:52,937 --> 00:25:58,569 اگه تو ايجا بموني در هنگام مبارزه قلبم سنگيني خواهد کرد 221 00:26:00,578 --> 00:26:02,808 من يه کشتي برات در بندر يوسان آماده مي کنم 222 00:26:02,981 --> 00:26:05,006 به يانگزو برگرد 223 00:26:06,518 --> 00:26:08,452 من بر نمي گردم 224 00:26:15,994 --> 00:26:17,291 بانوي من 225 00:26:19,998 --> 00:26:24,128 من شايد نتونم کمکت کنم 226 00:26:25,804 --> 00:26:30,537 ولي اينجا ميمونم و از تو حمايت ميکنم 227 00:26:35,680 --> 00:26:38,240 من منتظر تو خواهم بود 228 00:26:43,555 --> 00:26:48,754 اگه من چند سال پيش از حرفهات در موجينجو ناراحت شدم 229 00:26:49,327 --> 00:26:52,763 در عوض شادترين (خوبترين ) مرد در اين دنيا شدم 230 00:26:55,333 --> 00:26:57,494 همه طمع خودم رو کنار گذاشتم 231 00:26:57,969 --> 00:27:00,836 ، ارباب رو ترک کردم و در يک خونه رعيتي زندگي کردم 232 00:27:01,639 --> 00:27:04,039 در عوض خوشحال بودم 233 00:27:07,579 --> 00:27:15,748 مادرم به عنوان يه برده در کشتي مرد وقتي منو به دنيا آورد 234 00:27:17,055 --> 00:27:19,785 من هم بايد با اون در کشتي ميمردم 235 00:27:20,992 --> 00:27:23,586 ولي استاد يي منو نجات داد 236 00:27:27,632 --> 00:27:30,066 من اينو فقط به تو گفتم 237 00:27:30,535 --> 00:27:33,561 که من تو رو سالها پيش در چانگ-هي ديدم 238 00:27:36,674 --> 00:27:38,801 لحظه اي که من تو رو ديدم 239 00:27:40,178 --> 00:27:44,672 تو لبخند زدي ، همه حرکاتت.... 240 00:27:46,885 --> 00:27:50,218 مثل حس مادرم به من بود 241 00:27:55,026 --> 00:28:00,464 از اون روز من هرگز فراموش نکردم حتي يه لحظه 242 00:28:03,001 --> 00:28:04,559 ولي ... 243 00:28:06,404 --> 00:28:09,532 ولي تو فقط فرمانده جانگ رو دوست داري 244 00:28:11,142 --> 00:28:12,803 اول ... 245 00:28:13,845 --> 00:28:17,611 فکر ميکردم که ميتونم فقط با نگاه کردن به تو از دور راضي باشم 246 00:28:18,816 --> 00:28:22,274 ولي من تو رو به عنوان همسرم ميخواستم 247 00:28:24,322 --> 00:28:26,620 فقط براي يکبار ... 248 00:28:28,927 --> 00:28:31,555 من تو رو فقط براي خودم ميخوام 249 00:28:35,033 --> 00:28:38,594 اگه من با نگه داشتن تو باعث ناراحتيت شدم 250 00:28:40,505 --> 00:28:42,769 اگه من باعث ناراحتي تو هستم 251 00:28:45,076 --> 00:28:47,237 نميتونم خودمو ببخشم 252 00:28:48,813 --> 00:28:51,077 لطفا منو ترک کن و ... 253 00:28:52,884 --> 00:28:55,512 کاري رو انجام بده که خوشحالت ميکنه 254 00:28:56,654 --> 00:28:58,212 سرپرست 255 00:28:58,289 --> 00:29:02,225 من سرچرست جانگ رو براي حرکت شما آماده مي کنم 256 00:30:30,048 --> 00:30:33,814 چه اتفاقي افتاده ؟ نمي دونم 257 00:30:33,985 --> 00:30:36,146 من در ترس زندگي مي کنم 258 00:30:36,988 --> 00:30:39,081 پدر چيه ؟ 259 00:30:39,424 --> 00:30:41,324 ما بايد با بانو جيمي بمونيم ؟ 260 00:30:41,426 --> 00:30:43,519 وقتي که بانو جانگ-هوا ديگه اينجا نيست 261 00:30:43,995 --> 00:30:48,022 شما بايد بري براي ارباب سول کار کني 262 00:30:50,234 --> 00:30:56,070 اي بدبخت تو با افتادن يک کلاه ، خودتو عوض مي کني 263 00:30:56,240 --> 00:30:57,832 من نمي تونم اين کار رو بکنم 264 00:30:58,042 --> 00:31:00,840 و من نمي خواستم اينو بهت بگم 265 00:31:01,012 --> 00:31:03,480 گونگ-بوک به عنوان يه برده اومد اينجا و يک فرمانده شد 266 00:31:03,581 --> 00:31:07,711 چه کار مي کني ؟ تو چطور تربيت شدي ؟ 267 00:31:07,985 --> 00:31:09,577 من چطور ميتونم در دوران پيريم به تو تکيه کنم؟ 268 00:31:09,654 --> 00:31:13,590 ميتوني به من غذا بدي ؟ احمق ... 269 00:31:22,900 --> 00:31:24,094 فرمانده جانگ 270 00:31:25,336 --> 00:31:27,133 چي شده ؟ 271 00:31:27,772 --> 00:31:29,364 جنگ شروع شد 272 00:31:32,009 --> 00:31:35,467 افراد يي-سادو ارتش هي-ايوم رو غافلگير کردن 273 00:31:35,580 --> 00:31:38,276 ميليون ها کيسه برنج به خاکستر تبديل شده بود 274 00:31:43,354 --> 00:31:46,721 ولي ارتش هي-ايوم با هزاران سرباز محافظت ميشه 275 00:31:46,891 --> 00:31:49,451 اون يه حمله غافلگير کننده بود 276 00:31:49,627 --> 00:31:53,154 اين معنيش اينه که افراد يي-سادو به زودي به يانگزو حمله ميکنه 277 00:31:54,198 --> 00:31:57,599 حکومت تانگ به آسوني يانگزو رو از دست نخواهد داد 278 00:31:58,436 --> 00:32:01,269 سرمايه هاي جنوب از يانگزو فراهم ميشه 279 00:32:02,507 --> 00:32:08,571 اگه يي-سادو يانگزو رو بگيره جنگ رو خواهد برد 280 00:32:11,983 --> 00:32:16,113 چي ؟ ارباب سول ميخواد ملاقات کنه 281 00:32:28,199 --> 00:32:30,064 چه خبره ؟ 282 00:32:30,968 --> 00:32:34,904 سرپرستان مناطق با افراد يي-سادو درگير هستن 283 00:32:34,972 --> 00:32:36,064 اينجا هنوز خبري نيست 284 00:32:36,240 --> 00:32:39,801 من شک داشتم که اونا بتونن در جلسه شرکت کنن 285 00:32:41,512 --> 00:32:42,945 بسيار خوب 286 00:32:51,822 --> 00:32:55,053 به نظر ميرسه که ارباب و هان و جانگ نمي تونن در جلسه شرکت کنن 287 00:32:56,093 --> 00:32:57,424 بسيار خوب 288 00:32:59,564 --> 00:33:01,259 تو بايد از حالا بدوني 289 00:33:01,432 --> 00:33:04,060 ولي افراد يي-سادو ارتش هي-ايوم رو شکست دادن 290 00:33:04,235 --> 00:33:06,897 و شرايط به سمت يه جنگ کامل پيش ميره 291 00:33:07,071 --> 00:33:08,698 از کجا بايد بفهمم 292 00:33:09,240 --> 00:33:11,902 يي-سادو نيروهاشو نزديک يانگزو قرار داده 293 00:33:12,076 --> 00:33:15,375 در آماده باش براي حمله 294 00:33:17,315 --> 00:33:20,216 مسائل جدي هست 295 00:33:20,651 --> 00:33:24,747 اگه اتفاق خاصي نيوفته ما با يانگزو تجارت خواهيم کرد 296 00:33:25,089 --> 00:33:27,887 ميتونيم همه چيز رو در جنگ ببازيم 297 00:33:28,226 --> 00:33:30,057 ما بايد يه نقشه بکشيم 298 00:33:30,228 --> 00:33:33,959 ما نمي تونيم تجارتمون رو رها کنيم و فرار کنيم 299 00:33:34,498 --> 00:33:37,126 جنگ الان هم شروع شده و يي-سادو آماده هست 300 00:33:37,301 --> 00:33:40,429 اين بودن يه دشمن سرسخت رو نشون ميده 301 00:33:41,906 --> 00:33:44,966 به نظر ميرسه که ما بايد تجارتمون رو الان قطع کنيم 302 00:33:45,643 --> 00:33:48,612 و ببينيم شرايط چطور ميشه 303 00:33:48,879 --> 00:33:50,403 من با تو موافقم 304 00:33:50,581 --> 00:33:53,641 بريم کار رو متوقف کنيم 305 00:33:53,818 --> 00:33:55,945 و با هم کار کنيم تا يه نقشه بکشيم 306 00:33:59,423 --> 00:34:01,721 ارباب به دنبال تو ميگرده 307 00:34:06,063 --> 00:34:10,659 ي-سادو و حکومت تانگ جنگ رو شروع کردن 308 00:34:11,836 --> 00:34:14,304 ما بايد بيشتر حواسمون به مغازه دارها باشه 309 00:34:14,405 --> 00:34:16,464 تا اونها وحشت نکنن 310 00:34:16,641 --> 00:34:18,006 بله ارباب 311 00:34:18,376 --> 00:34:21,140 ما در خطر خواهيم بود 312 00:34:21,212 --> 00:34:23,112 اگه ما آذوغه ارتش يي-سادو رو تامين کنيم 313 00:34:23,381 --> 00:34:25,474 شما بايد خيلي محتاط باشيد 314 00:34:26,951 --> 00:34:29,442 چقدر برنج در اختيار داريم الان ؟ 315 00:34:29,820 --> 00:34:31,515 حدود دوهزار کيسه 316 00:34:31,689 --> 00:34:34,317 من همه اونها رو به اردوگاه يي-سادو ميفرستم 317 00:34:34,492 --> 00:34:37,052 براي اينکار آماده باشيد بانو 318 00:34:37,228 --> 00:34:38,661 به پادشاه بگو 319 00:34:38,829 --> 00:34:43,198 من تجارتم رو در اينجا تمام کردم و به شيلا بر ميگردم 320 00:34:43,768 --> 00:34:47,704 اونها مشکوک نخواهند شد 321 00:34:48,072 --> 00:34:50,870 واقعا نقشتون اينه که به شيلا برگرديد 322 00:34:51,709 --> 00:34:57,113 به نظر ميرسه که فايده اي نداره که در يانگزو بمونم 323 00:34:59,183 --> 00:35:05,019 ما در راه برنج هامون رو به شيلا تحويل خواهيم داد 324 00:35:05,956 --> 00:35:09,824 ما ميتونيم بعد از جنگ بيايم و تجارتمون رو سازماندهي کنيم 325 00:35:09,894 --> 00:35:13,261 آماده باشيد براي رفتن به شيلا 326 00:35:13,464 --> 00:35:14,829 بله بانو 327 00:35:16,467 --> 00:35:19,300 اين وحشتناکه چي شده ؟ 328 00:35:19,370 --> 00:35:21,099 سربازن از ايالت جيانگ-سو دعوت به همکاري شدن 329 00:35:21,205 --> 00:35:23,264 افسرهاي محافظ تجارت و سربازان 330 00:35:31,182 --> 00:35:33,173 دعوت به همکاري ؟ 331 00:35:35,319 --> 00:35:37,184 اين يک پيام از جي-دو-شي هست 332 00:35:37,288 --> 00:35:41,122 ايشون طبق فرمان همه افسر ها تجاري شيلا رو براي جنگ فراخوان کردند 333 00:35:41,359 --> 00:35:44,920 اگه ما موافقت نکنيم اون تجارت ما رو مصادره خواهد کرد 334 00:35:45,363 --> 00:35:50,960 اونها چطور ميتونن همچين کاري بکنن ؟ تا حالا همچين اتفاقي نيفتاده 335 00:35:51,235 --> 00:35:54,966 من ميرم با وزير دادگستري ملاقات کنم 336 00:35:56,340 --> 00:35:59,104 آماده باشيد بله 337 00:36:06,751 --> 00:36:10,187 اين درسته که اونها افسران امنيتي رو به جنگ ميفرستن ؟ 338 00:36:11,288 --> 00:36:14,086 جي-دو-شي دستور دادن 339 00:36:14,625 --> 00:36:18,823 بي وجدانها, اونها کي هستن که بخوان تجارت ما رو مصادره کنن 340 00:36:18,996 --> 00:36:21,726 الان زمان جنگه ، ولي تجارت ما به اونها وابسته نيست 341 00:36:22,733 --> 00:36:25,759 ارباب رفته با وزير دادگستري ملاقات کنه 342 00:36:25,936 --> 00:36:27,801 ما بزوي از اون با خبر خواهيم شد 343 00:36:29,106 --> 00:36:33,805 فعلا به بقيه نگو بله قربان 344 00:36:40,518 --> 00:36:42,850 وزير داد گستري رو ملاقات کرديد 345 00:36:43,320 --> 00:36:44,753 اين کار رو کردم 346 00:36:46,357 --> 00:36:48,450 بايد اشتباهي شده باشه 347 00:36:48,626 --> 00:36:51,459 اونها نمي تونن در مورد اعزام افسرهاي نگهبان ما سخت گير باشن 348 00:36:51,629 --> 00:36:53,756 نقشه اونها اينه که تجارت ما رو مصادره کنن 349 00:36:54,465 --> 00:36:58,094 به همين خاطر افسرنگهبانهاي ما رو اعزام ميکنن 350 00:37:01,272 --> 00:37:05,675 تو و من زندگيمونو با وارد شدن به محاصره به خطر انداختيم 351 00:37:05,743 --> 00:37:07,677 و تحويل آذوغه به چانگ-آن 352 00:37:07,845 --> 00:37:10,109 اونها به ما قول داده بودن ما ترفيع ميگيريم 353 00:37:10,214 --> 00:37:13,149 مقام ارشد مردم شيلا در چين 354 00:37:15,152 --> 00:37:16,983 اونها حريص هستن 355 00:37:17,388 --> 00:37:19,288 من نمي تونم يه جا بشينم ( هيچ کاري نکنم ) 356 00:37:19,457 --> 00:37:22,893 ما بايد با هم باشيم و دستور جي-دو-شي رو عوض کنيم 357 00:37:23,060 --> 00:37:24,493 ما تو جنگ هستيم 358 00:37:24,662 --> 00:37:27,927 ما به خودمون بيشتر ضربه ميزنيم اگه اونو تحريک کنيم 359 00:37:28,032 --> 00:37:32,162 پس منظورت اينه که اين فرمان ظالمانه رو قبول کنيم 360 00:37:32,269 --> 00:37:34,567 ما راه ديگه اي نداريم 361 00:37:37,208 --> 00:37:39,176 چه کار ميتونيم بکنيم ؟ 362 00:37:40,244 --> 00:37:45,204 من از فرمان جي-دو-شي اطاعت نميکنم 363 00:37:45,549 --> 00:37:47,346 منظورت چيه ؟ 364 00:37:47,618 --> 00:37:51,679 اون مردها به من اعتماد دارن و سالهاي زيادي براي من کار کردن 365 00:37:51,889 --> 00:37:53,481 من نميتونم افسر هاي نگهبانم رو به ميدان جنگ بفرستم 366 00:37:53,591 --> 00:37:56,389 براي حمايت کردن از ثروتم 367 00:37:59,563 --> 00:38:02,726 من تو رو مجبور نمي کنم که مثل من تصميم بگيري 368 00:38:03,033 --> 00:38:09,336 تو بايد تصميم خودت رو بگيري 369 00:38:10,708 --> 00:38:14,166 فرمانده جانگ بله قربان 370 00:38:14,979 --> 00:38:19,746 به هر افسر 10 طاقه پارچه ابريشمي بده 371 00:38:20,384 --> 00:38:23,217 و اونها رو مرخص کن 372 00:38:26,490 --> 00:38:27,718 ارباب 373 00:38:27,892 --> 00:38:34,388 من همه مسئوليت رو قبول ميکنم اونها رو مرخص کن 374 00:38:35,633 --> 00:38:37,692 لطفا دستورتون رو پس بگيريد 375 00:38:37,868 --> 00:38:40,564 ما زندگي خودمون رو براي شما و گروه خواهيم داد 376 00:38:42,373 --> 00:38:47,777 من نميخوام از دارائيهام به قيمت جون شما حمايت کنم 377 00:38:48,512 --> 00:38:51,208 اگه من الان تجارتم رو از دست بدم 378 00:38:51,549 --> 00:38:55,246 بعد از جنگ ميتونم اونو دوباره بسازم 379 00:38:57,922 --> 00:39:01,255 شما ميتونيد برگرديد و دوباره براي من کار کنيد 380 00:39:01,592 --> 00:39:02,889 ارباب 381 00:39:03,060 --> 00:39:06,461 سربازان جي-دو-شي هر لحظه ممکنه برسند اينجا 382 00:39:07,031 --> 00:39:12,264 به اونها ابريشم بده و آزادشون کن 383 00:39:26,817 --> 00:39:32,084 شما از اين به بعد افسر گروه تجاري سول-پي-يانگ نيستيد 384 00:39:33,190 --> 00:39:34,987 وقتي که افسر نگهبان نيستيد 385 00:39:35,359 --> 00:39:37,691 شما اعزام نخواهيد شد 386 00:39:37,761 --> 00:39:39,922 شما به جنگ نخواهيد رفت 387 00:39:40,965 --> 00:39:43,957 ارباب به شما لطف بزرگي کردن 388 00:39:45,002 --> 00:39:46,867 شما آزاد هستيد 389 00:39:50,541 --> 00:39:54,409 چتون شده ؟ همين حالا از اينجا بريد 390 00:40:53,003 --> 00:40:55,096 به دنبال جايي باشيد 391 00:41:00,844 --> 00:41:02,277 چه کار مي کنيد ؟ 392 00:41:02,446 --> 00:41:07,509 ما اينجا هستيم تا به دستور جي-دو-شي اموال گروه سول-پي-يانگ رو توقيف کنيم 393 00:41:10,721 --> 00:41:13,747 بگيريدشون 394 00:41:18,796 --> 00:41:19,990 پدر ! 395 00:41:20,264 --> 00:41:21,561 پدر ! 396 00:41:22,633 --> 00:41:25,431 ارباب سول به زندان افتاد 397 00:41:25,636 --> 00:41:30,699 پس اون واقعا از دستور جي-دو-شي امنتاع کرد ؟ 398 00:41:30,874 --> 00:41:31,863 بله 399 00:41:33,744 --> 00:41:36,508 اون نميتونه در اين مسائل سرسخت باشه 400 00:41:38,015 --> 00:41:41,712 کشتي آماده هست ؟ آماده هست 401 00:41:41,885 --> 00:41:44,251 ما بايد يانگزو رو هر چه سريعتر ترک کنيم 402 00:41:44,455 --> 00:41:46,855 آماده باشيد بله بانوي من 403 00:41:53,564 --> 00:41:56,032 گونگ-بوک. چي شده ؟ 404 00:41:56,366 --> 00:42:00,427 افسران امنيتي برگشتن همشون 405 00:42:20,257 --> 00:42:21,952 چرا برگشتن ؟ 406 00:42:22,126 --> 00:42:24,720 ما شنيديم که ارباب به زندان افتاده 407 00:42:25,829 --> 00:42:28,593 ما به ميدان جنگ خواهم رفت 408 00:42:29,066 --> 00:42:31,364 اگه ما نتونيم از گروه و ارباب حمايت کنيم 409 00:42:31,535 --> 00:42:35,437 ما با زندگيمون ازشون محافظت خواهيم کرد 410 00:42:40,544 --> 00:42:41,875 بانوي من 411 00:42:44,414 --> 00:42:45,574 چي شده ؟ 412 00:42:45,749 --> 00:42:48,149 ارتش وونينگجو به يانگزو وارد شد 413 00:42:48,418 --> 00:42:52,149 اونها همه گروههاي تجاري يانگزو رو گرفتن 414 00:43:29,159 --> 00:43:32,993 من جانگ-بو از گروه تجاري سول-پي-يانگ هستم 415 00:43:33,730 --> 00:43:37,063 تو از کساني نيستي که محاصره کانال بزرگ رو شکستي 416 00:43:37,968 --> 00:43:40,027 و آذوغه ها رو رسوندي ؟ 417 00:43:40,637 --> 00:43:41,831 بله 418 00:43:43,640 --> 00:43:44,902 چي شده ؟ 419 00:43:45,075 --> 00:43:48,704 ارباب سول-پي-يانگ درقلعه جيانگ-سو زنداني هستن 420 00:43:50,447 --> 00:43:51,709 به چه جرمي ؟ 421 00:43:51,882 --> 00:43:55,079 ايشون از فرمان جي-دو-شي امتناع کردن 422 00:43:55,352 --> 00:43:57,411 ما الان در جنگ هستيم 423 00:43:57,688 --> 00:44:00,748 اگه اون از فرمان جي-دو-شي امتناع کرده 424 00:44:00,924 --> 00:44:02,858 پس از فرمان امپراطور امتناع کرده 425 00:44:03,026 --> 00:44:08,464 افراد من و من به ارتش وونينگجونگ وارد ميشيم 426 00:44:08,899 --> 00:44:11,493 پس لطفا ارباب سول رو آزاد کنيد 427 00:44:31,021 --> 00:44:32,750 شما به دنبال من ميگشتيد ؟ 428 00:44:32,923 --> 00:44:36,552 اگه تو از دستوراتم اطاعت کني من ارباب سول رو آزاد خواهم کرد 429 00:44:37,327 --> 00:44:40,387 و طبق قولم، 430 00:44:40,731 --> 00:44:44,030 بعد از جنگ به خاطر آذوغه ها سخاوتمندانه به شما پرداخت خواهم کرد 431 00:44:44,735 --> 00:44:46,362 فرمان شما چيه ؟ 432 00:44:46,770 --> 00:44:50,467 تو جلودار لشکر وونينگجون خواهي شد 433 00:44:51,208 --> 00:44:53,176 من اين کار رو خواهم کرد 434 00:44:53,677 --> 00:44:54,871 خوبه 435 00:44:59,850 --> 00:45:02,080 ارتش وونينگجون که از ارتش هي-ايوم شکست خورده 436 00:45:02,185 --> 00:45:03,584 به يانگزو وارد شده 437 00:45:03,754 --> 00:45:07,281 ما بايد به يانگزو حمله کنيم قبل از اينکه اونها فرصت کنن دوباره سازماندهي بشن 438 00:45:09,026 --> 00:45:11,620 نظر تو چيه ؟ 439 00:45:13,563 --> 00:45:16,464 ما با مشغول کردن اونها به جنگ چيزي بدست نمياريم 440 00:45:16,767 --> 00:45:17,995 ما بايد از اون اجتناب کنيم 441 00:45:18,168 --> 00:45:21,331 تو ميگي ما بايد از بخش اصلي لشکر دشمن دوري کنيم ؟ 442 00:45:21,705 --> 00:45:25,004 برتري ما در اينه که بريم به چانگ-آن 443 00:45:25,275 --> 00:45:27,607 ولي اگه ما الان به چانگ-آن بريم جانگ-آن : پايتخت تانگ ، تا دوران سئ-هان باقي ماند 444 00:45:27,778 --> 00:45:31,839 ارتش وونينگجون از پشت به آذوقه سربازان حمله خواهد کرد 445 00:45:32,015 --> 00:45:34,313 وقتي که ارتش وونينگجون به آذوقه ها حمله کنه 446 00:45:34,484 --> 00:45:36,952 شما بايد افرادمون رو براي حمله به يانگزو بفرستيد 447 00:45:37,120 --> 00:45:39,748 وقتي که بخش عمده اي از اونها در راه هستند 448 00:45:50,767 --> 00:45:52,894 لطفا يک مقدار بردبار باشيد 449 00:46:26,303 --> 00:46:30,069 افراد پينگ-لو-زي-گيونگ به يانگزو حمله نخواهند کرد 450 00:46:30,674 --> 00:46:33,472 هدف اوهنا چانگ-آن هست 451 00:46:34,978 --> 00:46:42,248 نقشه اونها اينه که کانال بزرگ رو مسدود کنن 452 00:46:43,387 --> 00:46:49,622 و بعد از نابودي ارتش ما به چان-آن نزديک بشن 453 00:46:51,728 --> 00:46:56,665 من بخش اصلي افراد رو براي قطع کردن مسير آذوقه رساني اونها ميبرم 454 00:46:57,134 --> 00:47:02,037 با سربازان باقي مونده شما بايد وانمود کنيد 455 00:47:02,472 --> 00:47:06,465 همه افراد ما ميخوان از يانگزو محافظت کنند 456 00:47:06,643 --> 00:47:08,076 بله قربان 457 00:47:10,047 --> 00:47:12,743 تو بايد بهش کمک کني که از يانگزو محافظت کنه 458 00:47:12,916 --> 00:47:13,974 بله قربان 459 00:47:31,701 --> 00:47:33,168 خوش اومديد 460 00:47:33,336 --> 00:47:35,736 همه چي خوب پيش ميره ؟ 461 00:47:35,906 --> 00:47:37,032 بله 462 00:47:44,815 --> 00:47:47,477 پنج هزار اسب در 3 روز از بي-داي ميرسه 463 00:47:47,517 --> 00:47:49,348 پنج هزار اسب در 3 روز از بي-داي ميرسه Daejingook: Barlhae 464 00:47:49,519 --> 00:47:50,577 اسب شما در استبل نگهداري ميشه Daejingook: Barlhae 465 00:47:50,620 --> 00:47:54,386 اسب شما در استبل نگهداري ميشه 466 00:47:54,958 --> 00:47:56,823 بسيار خوب 467 00:48:03,934 --> 00:48:06,994 ارباب چيه ؟ 468 00:48:07,170 --> 00:48:08,330 بخش زيادي از افراد وونينگجون، ... 469 00:48:08,405 --> 00:48:10,635 حرکت کردن که به محافظان عقب حمله کنن 470 00:48:13,076 --> 00:48:15,840 ارباب فرصتي براي تاخير نداريم 471 00:48:16,046 --> 00:48:18,742 ما الان بايد به يانگزو حمله کنيم 472 00:48:18,815 --> 00:48:23,047 وانگ-جي-هيونگ ارتش وونينگجونگ رو رهبري ميکنه ؟ 473 00:48:23,153 --> 00:48:24,552 بله ، ارباب 474 00:48:25,088 --> 00:48:29,115 ارباب ، وونينگجون ارتش مخصوص امپراطور هست 475 00:48:29,559 --> 00:48:32,426 اگه شما جنرال اونها وانگ-جي-هيونگ رو بگيريد 476 00:48:32,896 --> 00:48:35,387 روحيه افرادتون بالا ميره 477 00:48:35,565 --> 00:48:38,500 ارباب مردم يانگزو 478 00:48:38,602 --> 00:48:40,593 به خاطر جنگ متزلزل هستن 479 00:48:40,770 --> 00:48:44,399 اگه شما به يانگزو حمله کنيد و به مردم محبت نشون بديد 480 00:48:44,674 --> 00:48:48,201 بزرگي شما بالاتر خواهد رفت 481 00:48:49,446 --> 00:48:51,573 من افرادمو به شما ميدم 482 00:48:51,748 --> 00:48:57,050 وانگ-جي-هيونگ روبگير و براي من بيار 483 00:48:57,621 --> 00:48:59,350 بله ارباب 484 00:49:16,139 --> 00:49:17,538 چي شده ؟ 485 00:49:17,707 --> 00:49:20,642 وانگ-جي-هيونگ يانگزو رو ترک کرد و و اونها رو به سمت ژنگ-ژو هدايت کرد 486 00:49:20,810 --> 00:49:22,437 بخش اصلي افرادش با اون هستن ؟ 487 00:49:22,512 --> 00:49:24,446 بخش اصلي ارتش در ژياهو موندن 488 00:49:24,614 --> 00:49:26,844 وانگ-جي-هيونگ فقط افراد امنيتيش رو با خودش برده 489 00:49:28,518 --> 00:49:31,248 ما به اون حمله خواهيم کرد قبل از اينکه به يانگزو برسه 490 00:49:31,788 --> 00:49:34,621 افراد رو تجهيز کنيد بله قربان 491 00:50:03,053 --> 00:50:07,717 من به موجينجو بر نميگردم تو تنها برو 492 00:50:07,891 --> 00:50:09,825 آيا فکري در سرت هست ؟ 493 00:50:09,993 --> 00:50:12,518 تو اينجا تنها در زمان جنگ چه کار خواهي کرد ؟ 494 00:50:12,696 --> 00:50:15,130 تو ميخواي بري تا شبيه گونگ-بوک و يون بشي ؟ 495 00:50:15,599 --> 00:50:18,932 هرکاري دلت ميخواد بکن اگه ميخواي منو مرده ببيني 496 00:50:19,669 --> 00:50:21,296 پدر ! 497 00:50:21,538 --> 00:50:24,405 احمق نباش ! لوازم خودتو جمع کن 498 00:50:44,461 --> 00:50:45,928 اصلا تو گوش ميکني ؟ 499 00:50:47,163 --> 00:50:50,758 بانو جيمي در حال برگشت به موجينجو هست 500 00:50:52,369 --> 00:50:53,802 ميدونم 501 00:50:55,071 --> 00:50:56,834 ارباب جو گفتن 502 00:50:56,906 --> 00:51:00,808 بانو جيمي بايد دارايي کمي در يانگزو داشته باشه 503 00:51:02,545 --> 00:51:06,072 تو گفتي که تجارت اونو نابود خواهي کرد 504 00:51:06,883 --> 00:51:10,182 ولي اين کار آسوني نيست 505 00:51:12,422 --> 00:51:15,482 اون به نظر دشمني قويتر ، از اون چيزي مياد که تو بخواي بشناسيش 506 00:51:20,297 --> 00:51:23,027 گونگ-بوک ، قربان چي شده؟ 507 00:51:23,199 --> 00:51:25,133 فرمانده دنبال شما ميگردن 508 00:51:31,374 --> 00:51:32,898 با من کاري داشتيد ؟ 509 00:51:33,076 --> 00:51:36,842 تو بايد بري و به فرمانده در يانگزو ملحق بشي 510 00:51:37,013 --> 00:51:37,980 چه اتفاقي افتاده ؟ 511 00:51:38,248 --> 00:51:40,239 به نظر ميرسه که جاسوسان يي-سادو متوجه نقشه ما شدن 512 00:51:40,450 --> 00:51:47,185 اون در خطر خواهد بود اگه بهش خبر نديم 513 00:51:47,624 --> 00:51:50,218 ما بايد همين الان بهش اطلاع بديم 514 00:52:22,192 --> 00:52:24,888 ما بايد اونو زنده بگيريم 515 00:52:25,595 --> 00:52:27,495 ميفهمي ! بله قربان 516 00:53:28,024 --> 00:53:30,151 ژنرال رو پيدا کنيد 517 00:53:51,614 --> 00:53:53,104 ايشون اينجا نيستن 518 00:53:55,084 --> 00:53:58,417 اونها به تازگي حمله کردن 519 00:54:05,295 --> 00:54:06,421 گونگ-بوک ! 520 00:54:08,298 --> 00:54:10,858 چکار ميکني ؟ ما بايد بريم دنبالشون 521 00:54:11,034 --> 00:54:13,901 احمق نباش.ما 3 نفر نمي تونيم با همشون مبارزه کنيم 522 00:54:14,003 --> 00:54:16,096 رئيس ! گونگ-بوک ، آروم باش 523 00:54:20,176 --> 00:54:24,169 يک گروه به من بديد من ميرم و ژنرال رو نجات ميدم 524 00:54:25,915 --> 00:54:31,945 من فقط به همراهي افسران امنيتي و گلادياتور ها احتياج دارم 525 00:54:32,489 --> 00:54:35,583 لطفا به ما اعتماد کنيد و مردان کمي در اختيار ما بگذاريد 526 00:54:39,496 --> 00:54:43,023 تو فقط به افسران امنيتي و گلادياتور ها نياز داري ؟ 527 00:54:43,199 --> 00:54:44,723 بله قربان 528 00:54:45,235 --> 00:54:46,395 بسيار خوب 529 00:55:13,229 --> 00:55:14,821 اين يه پيام هست از طرف رهبرشون 530 00:55:24,607 --> 00:55:25,972 چيه ؟ 531 00:55:27,677 --> 00:55:30,305 رهبر اونها سربازان رو به چانگ-آن هدايت کرد 532 00:55:30,580 --> 00:55:33,481 اون به ما دستور داده که وانگ-جي-هيونگ رو به چانگ-آن بياريم 533 00:57:23,426 --> 00:57:26,554 تو و من به اونها از جلو حمله ميکنيم و اونها رو فريب ميديم 534 00:57:26,663 --> 00:57:28,528 رئيس ، در زمان درگيري ژنرال رو نجات بديد 535 00:57:29,932 --> 00:57:32,423 ما اونها رو شگفت زده مي کنيم وما از اونها بيشتريم 536 00:57:32,535 --> 00:57:35,732 فراموش نکن هرچه بيشتر زمان از دست بديم بيشتر در خطر خواهيم بود 537 00:57:35,905 --> 00:57:36,929 بله قربان